باب در مورد حق همسايه و سفارش در نيکی با آن قسمت دوم


305- وعن أبي هريرة رضي اللَّه عنه أَن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « واللَّهِ لا

يُؤْمِن، واللَّهِ لا يُؤْمِن، » قِيل: منْ يا رسولَ اللَّه؟ قال: « الَّذي: لا يأْمنُ جارُهُ بَوَائِقَهُ،» متفق عليه.

 وفي رواية لمسلم: « لا يَدْخُلُ الجنَّة مَنْ لا يأْمنُ جارُهُ بوَائِقهُ » .

305- از ابوهريره رضی الله عنه روايت است که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: بخدا مؤمن شمرده نمی شود بخدا مؤمن شمرده نمی شود بخدا مؤمن شمرده نمی شود. گفته شد چه کسی يا رسول الله؟
فرمود: کسی که همسايه اش از شر او در امان نمی باشد.

306- وعنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « يَا نِسَاءَ المُسلِمَاتِ لا تَحْقِرَنَّ جارَةٌ لجارتِهَا وَلَوْ فِرْسَنَ شَاةٍ » متفقٌ عليه.

306
- و هم از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: ای زنان مسلمان، هرگز زن همسايه زن همسايهء خود خوار نشمارد، اگر چه سم گوسفندی هم باشد.

307- وعنه أَن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: لا يَمْنَعْ جارٌ جارَهُ أَنْ يغْرِزَ خَشَبَةً في جِدارِهِ » ثُمَّ يَقُولُ أَبو هريرة : مَالي أَرَاكُمْ عنْهَا معْرِضِين، واللَّهِ لأرمينَّ بها بيْنَ أَكْتَافِكُم. متفقٌ عليه.

307- و هم از ابوهريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: هيچ همسايه، همسايهء ديگری را منع

نکند از اينکه چوبی در ديوار خانه اش بکوبد. و ابوهريره رضی الله عنه می گفت: چرا شما را از اين سنت روی گردان می بينم؟ بخدا قسم حتماً آنرا در ميان شما مطرح می کنم.


308
-  وعنه أَن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ باللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ،

فَلا يُؤْذِ جَارَه، وَمَنْ كَان يُؤْمِنُ بِاللَّهِ والْيَوْمِ الآخر، فَلْيكرِمْ ضَيْفه، وَمَنْ كَانَ يُؤْمنُ بِاللَّهِ وَالْيومِ الآخِر، فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ لِيَسْكُتْ » متفقٌ عليه.


308- و هم از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: آنکه ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد

همسايه اش را اذيت نکند و آنکه ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد مهمانش را احترام کند، وکسی که ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد سخن خير گويد، يا سکوت اختيار نمايد.


309- وعن أبي شُريْح الخُزاعيِّ رضي اللَّه عنه أَن النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال:

«مَنْ كَانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ والْيوْمِ الآخِر، فَلْيُحسِنْ إلِى جارِه، ومنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ واليومِ

الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفهُ، ومنْ كانَ يؤمنُ باللَّهِ واليومِ الآخرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ لِيسْكُتْ » رواه مسلم بهذا اللفظ، وروى البخاري بعضه.


309- از ابو شريح خزاعی رضی الله عنه مروی است که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که ايمان به خدا و روز آخرت دارد، بايد با

همسايه اش نيکی کند، و کسی که ايمان بخدا و روز آخرت دارد، بايد مهمانش را اکرام کند، و کسی که ايمان بخدا و روز آخرت دارد، بايد سخن خير بگويد، يا اينکه سکوت اختيار نمايد.


310- وعن عائشة رضي اللَّه عنها قالت: قلت: يا رسول اللَّه إِنَّ لي جَارَيْن، فَإِلى أَيِّهما أُهْدِى؟ قال: « إلى أَقْربهمِا مِنْك باباً » رواه البخاري.

310- از عايشه رضی الله عنها روايت شده:
گفتم: يا رسول الله صلی الله عليه وسلم! دو همسايه دارم به کدام يک هديه بفرستم؟
فرمود: هر کدام که دروازهء خانه اش به تو نزديکتر است.

311- وعن عبدِ اللَّه بن عمر رضي اللَّه عنهما قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « خَيْرُ الأَصحاب عِنْدَ اللَّهِ تعالى خَيْرُهُمْ لصـاحِبِه، وخَيْرُ الجيران عِنْدَ اللَّه تعالى خيْرُهُمْ لجارِهِ » رواه الترمذي وقال: حديث حسن.

311
- از عبد الله بن عمر رضی الله عنهما روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: خوبترين ياران در نزد خداوند خوبترين شان برای يار خودش است، و خوبترين همسايگان در نزد خداوند، خوبترين شان برای همسايه اش می باشد.

باب در مورد حق همسايه و سفارش در نيکی با آن قسمت اول

وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئاً وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى

وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا

مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ} النساء: ٣٦


خداوند می فرمايد: و خدا را بپرستيد و چيزی را شريک وی قرار مدهيد، و نيکوکاری کنيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و گدايان و همسايهء خويشاوند و به همسايهء بيگانه و به همنشين بر پهلو نشسته و به مسافر و بر آنکه دست شما مالکش شده است. نساء:36

303- وعن ابنِ عمرَ وعائشةَ رضي اللَّه عنهما قَالا: قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ

وسَلَّم: « مَا زَالَ جِبْرِيلُ يُوصِينِي بِالجارِ حتَّى ظَنَنتُ أَنَّهُ سيُوَرِّثُهُ » متفقٌ عليه.


303- از ابن عمر و عايشه رضی الله عنهما روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: هميشه جبرئيل عليه السلام مرا در مورد همسايه توصيه می نمود، تا اينکه گمان کردم شايد همسايه از همسايه ميراث ببرد.

304- وعن أبي ذرٍّ رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « يَا أَبَا

ذرّ إِذا طَبَخْتَ مَرَقَةً ، فَأَكْثِرْ مَاءَها، وَتَعَاهَدْ جِيرَانَكَ » رواه مسلم.

 وفي رواية له عن أبي ذرّ قال: إن خليلي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم أَوْصَانِي: « إِذا

طبخْتَ مَرَقاً فَأَكْثِرْ مَاءَهُ ثُمَّ انْظُرْ أَهْلَ بَيْتٍ مِنْ جِيرانِك، فَأَصِبْهُمْ مِنْهَا بِمعْرُوفٍ » .


304- از ابو ذر رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: ای اباذر چون شوربا پختی، آب آنرا بسيار نما و همسايه ات را ياد کن.

در روايت ديگری از مسلم آمده که: خليلم مرا توصيه کرد که چون شوربا پختی آب

آنرا بسيار نما و سپس به خانواده های همسايه ات بنگر و بر ايشان خوب و احسان کن.منبع ریاض الصالحین

سوره 113: الفلق


 
   

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

بگو پناه مى‏برم به پروردگار سپيده دم (1)

 

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿1﴾

از شر آنچه آفريده (2)

 

مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿2﴾

و از شر تاريكى چون فراگيرد (3)

 

وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿3﴾

و از شر دمندگان افسون در گره‏ها (4)

 

وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿4﴾

و از شر [هر] حسود آنگاه كه حسد ورزد (5)

 

وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿5﴾

   
 

<<صفحه بعد

صفحه قبل>>

 

سوره ناس


   

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

بگو پناه می ‏برم به پروردگار مردم (1)

 

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿1﴾

پادشاه مردم (2)

 

مَلِكِ النَّاسِ ﴿2﴾

معبود مردم (3)

 

إِلَهِ النَّاسِ ﴿3﴾

از شر وسوسه‏گر نهانى (4)

 

مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿4﴾

آن كس كه در سينه ه‏اى مردم وسوسه مى‏كند (5)

 

الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿5﴾

چه از جن و [چه از] انس (6)

 

مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿6﴾

   
 


سوره 1: الفاتحة

 
   

به نام خداوند رحمتگر مهربان (1)

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾

ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان (2)

 

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿2﴾

رحمتگر مهربان (3)

 

الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾

[و] خداوند روز جزاست (4)

 

مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4﴾

[بار الها] تنها تو را مى‏پرستيم و تنها از تو يارى مى‏جوييم (5)

 

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿5﴾

ما را به راه راست هدايت فرما (6)

 

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿6﴾

راه آنان كه گرامى‏شان داشته‏اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (7)

 

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿7﴾

فضليت تسبيح و تحميد، و تهليل، و تكبير قسمت دوم

9 باديـه نشينى نـزد رسـول الله صلى الله عليه وسلم- آمـد و گفت: جمله‏ اى به من بياموز تا آنرا وِرد خود سازم، رسول الله صلى الله عليه وسلم- فرمود: بگو: ((لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيْكَ لَهُ، اللهُ أَكْبَرُ كَبِيْراً، وَالْحَمْدُ ِللهِ كَثِيْراً، سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَالَمِيْنَ، لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَزِيْزِ الْحَكِيْمِ)). آن مرد گفت: اين جملات از آنِ پروردگار است، براى خود چه بگويم؟ رسول الله صلى الله عليه وسلم- فرمود: بگو: ((اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيْ، وَارْحَمْنِيْ، وَاهْدِنِيْ، وَارْزُقْنِيْ))[9].

يعنى: (بار الها! مرا ببخش، و به من رحم كن، و مرا هدايت كن، و به من روزى عنايت فرما).

/10 هرگاه فردى مسلمان میشد، رسول الله صلى الله عليه وسلم- نماز را به او مىآموخت، سپس دستور میداد كه با اين جملات دعا كند: ((اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيْ، وَارْحَمْنِيْ، وَاهْدِنِيْ، وَعَافِنِي وَارْزُقْنِيْ))[10].

(بار الها! مرا ببخش، و به من رحم كن، و مرا هدايت ده، و عفو كن، و به من روزى عطا فرما).

11 ((إِنَّ أَفْضَلَ الدُّعَاءِ الحَمْدُ للهِ، وَإِنَّ أَفْضَلَ الذِّكْرِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ))[11].

(بهترين دعا الحَمْدُ للهِ، و بهترين ذكر لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ است).

12 باقيات صالحات (نيكى هاى جاودانه) عبارتند از: سُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ للهِ، وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَاللهُ أَكْبَرُ، وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ))[12].

[9] مسلم 4/ 2072 و أبو داود اضافه كرده كه: هنگامى كه به صحرانشين اين دعا را آموخت و آن مرد بيرون رفت پيامبر -صلى الله عليه وسلم- فرمود: «لَقَدْ مَلأ َ يَدَيْهِ مِنَ الخَيْرِ» (دستانش را از خير پر كرد)1/220 .

[10] مسلم 4/2073 و در روايت ديگرِ مسلم: «فَإِنَّ هَؤُلاَءِ تَجْمَعُ لَكَ دُنْيَاكَ وَآخِرَتُكَ». (همانا اين كلمات دنيا و آخرت را براى تو جمع مىكنند، و تو از آنها بهره ‏مند مىشوى]).

[11] الترمذي 5/462 وابن ماجه 2/1249 والحاكم 1/503 و آنرا صحيح دانسته و ذهبي با حاكم موافقت كرده است، ونگا: صحيح الجامع 1/362.

[12] أحمد شماره‏ ى 513 با ترتيب أحمد شاكر وسندش صحيح است، ونگا: مجمع الزوائد 1/، وابن حجر در كتاب: بلوغ المرام با روايت أبو سعيد آنرا به النسائي نسبت داده، وگفته: ابن حبان والحاكم آنرا صحيح دانسته‏ اند.

 


فضليت تسبيح و تحميد، و تهليل، و تكبير قسمت اول

رسول الله صلى الله عليه وسلم- میفرمايد: ((مَنْ قَالَ:  سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ فِي يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ حُطَّتْ خَطَايَاهُ وَلَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ))[1].

(هركس روزانه صد بار «سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ» بگويد، گناهانش بخشيده میشوند اگر چه به اندازه‏ ى كف دريا باشند).

255/2 و می‌فرمايد: هركس دعاى زير را ده بار بخواند مانند كسى است كه چهار تن از فرزندان إسماعيل؛ را آزاد كرده است: ((لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيْرٌ))[2].

(هيچ معبودى به جز الله «بحق» وجود ندارد، يكتاست و شريكى ندارد، پادشاهى و ستايش از آنِ او است، و او بر هر چيز تواناست).

256/3 و می‌فرمايد: دو كلمه وجود دارد كه راحت به زبان مى آيند و در ترازوى اعمال، سنگين‏ اند، و نزد خداى رحمان محبوب‏ اند: ((سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ سُبْحَانَ اللهِ الْعَظِيْمِ))[3].

(الله پاك و منزّه است، و او را ستايش میكنم، خداوند عظيم، پاك و منزّه است).

257/4 و می‌فرمايد: اگر من ((سُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ ِللهِ، وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ، وَاللهُ أَكْبَرُ)) بگويم، نزد من از آنچه كه خورشيد بر آن طلوع كرده است (يعنى همه‏ ى دنيا) دوست داشتنى‏تر است)[4].

258/5 و میفرمايد: ((أَيَعْجَزُ أَحَدُكُمْ أَنْ يَكْسِبَ كُلَّ يَوْمٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ، فَسَأَلَهُ سَائِلٌ مِنْ جُلَسَائِهِ كَيْفَ يَكْسِبُ أَحَدُنَا أَلَفَ حَسَنَةٍ؟ قَالَ:((يُسَبِّحُ مِائَةَ تَسْبِيحَةٍ، فَيُكْتَبُ لَهُ أَلْفُ حَسَنَةٍ أَوْ يُحَطُّ عَنْه ُ أَلَفُ خَطِيئَةٍ))[5].

(آيا كسى از شما نمى تواند روزانه هزار نيكى بدست آورد؟ يكى از كسانى كه در جلسه حضور داشت پرسيد: چگونه يكى از ما مى تواند هزار نيكى بدست آورد؟ فرمود: (هركس صد بار سبحان الله بگويد برايش هزار نيكى نوشته میشود، يا هزار گناه از او بخشيده میشود).

259/6 هر كس ((سُبْحَانَ اللهِ الْعَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ)) بگويد: يك درخت خرما برايش در بهشت كاشته میشود[6].

260/7 رسول الله صلى الله عليه وسلم- فرمودند: ((يَا عَبْدَ اللهِ بْنِ قَيْسٍ أَلاَ أَدُلُّكَ عَلَى كَنْزٍ مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ؟ فَقُلْتُ: بَلَى يَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: ((قُلْ لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بَاللهِ))[7].

(اى عبدالله بن قيس! آيا تو را به گنجى از گنج‏هاى بهشت، راهنمايى نكنم؟) گفتم: بلى يا رسو الله! فرمود: (قُلْ لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بَاللهِ).

268/8 و رسول الله صلى الله عليه وسلم- فرمودند: ((أَحَبُّ الْكَلاَمِ إِلَى اللهِ أَرْبَعٌ: سُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ للهِ، وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهِ، وَاللهُ أَكْبَرُ، لاَ يَضُرُّكَ بَأَيَّهِنَّ بَدَأْتَ))[8].

[1] البخاري 7/168 ومسلم 4/2071، ونگا: فضيلت كسى كه صبح وشام صد بار استغفار مىكند، در همين كتاب.

[2] البخاري 7/67 ومسلم با همين لفظ 4/2071، ونگا: فضيلت كسى كه در هر روز صد بار آنرا مىگويد، در همين كتاب.

[3] البخاري 7/168ومسلم 4/2072.

[4] مسلم 4/2072.

[5] مسلم 4/2073.

[6] الترمذي 5/511 والحاكم 1/501 و آنرا صحيح دانسته، و ذهبي با حاكم موافقت كرده است، ونگا: صحيح الجامع 5/531 وصحيح الترمذي 3/160 .

[7] البخاري مع الفتح 11/213 ومسلم 4/2076.

[8] مسلم 3/1685.

شيوه ي تسبيح گفتن رسول الله –صلي الله عليه وسلم

عبد الله بن عمرو رضي الله عنهما- میگويد: ((رَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ يَعْقِدُ التَّسْبٍيحَ بِيَمِينِهِ))[1].

(پيامبر صلى الله عليه وسلم- را ديدم كه تسبيحات خود را با دست راستش میشمرد).

 


[1] أبو داود با لفظ همين لفظ 2/81، والترمذي 5/521، ونگا: صحيح الجامع 4/271 شماره‏ ى 4865

عنوان : كانديشن كردن مو ( Hair conditioning )  كلمات كليدي: Conditioner, INCI, Emoients ,Cuticle ,De

قبل از توضیح در مورد روش صحیح کاندیشن کردن مو لازم است در مورد این واژه به چند نکته اشاره شود:
     • لغت کاندیشنر (Conditioner) در مراجع فارسی زبان، « حالت دهنده» ترجمه شده.

     • واژه «نرم كننده» به جای حالت دهنده در بسیاری از موارد رایج شده و به غلط به عنوان مترادف لغت «کاندیشنر» استفاده می شود در حالي كه نرم كننده ها (Emoients) رده اي جداگانه در طبقه بندي گروه هاي 36 گانه INCI (سيستم بين المللي نام گذاري مواداوليه صنايع بهداشتي و آرايشي) دارند.

شامپو از موادی تشکیل شده که پس از آبکشی بار الکتریکی منفی روی مو به جای می گذارد. (اين مواد سورفكتانتهاي آنيوني نام دارند) که این امر باعث باز شدن پولکهای سطح خارجی مو موسوم به ((Cuticle)) می شود. باز شدن پولکهای مو باعث از دست رفتن رطوبت مو گرديده و همچنین به علت زبری و ناهمواری نور را خوب منعکس نمی کند بنابراين مو درخشندگي خود را از دست داده، کدر ومات به نظر می آید.
حالت دهنده از موادي تشكيل شده که در ساختار ملکولی آنها بار مثبت وجود دارد. (اين مواد سورفكتانتهاي كاتيوني نام دارند). خنثی شدن بار الکتریکی مو توسط حالت دهنده باعث تسطیح پولکهای مو و صاف شدن آنها و در نتیجه حالت پذیری، درخشش و سهولت شانه زدن در حالت خشك و مرطوب می شود .

فراورده هاي حالت دهنده دو دسته هستند:
Rinse out دسته اول که بعد از شامپو زدن استفاده می شوند و قبل از خشک کردن نیاز به آبکشی دارند. اصولا هرچه مو خشک تر باشد (منظور طبيعت مو است نه خيس يا تر بودن آن) نیاز بیشتری به حالت دهنده دارد. به طوری که برای موهای خیلی خشک و آسیب دیده از حالت دهنده های با نفوذ عمقی(Deep penetrating) استفاده می شود که به داخل کیوتیکال نفوذ می کند.
Leave on دسته دوم که نیاز به آبکشی ندارند. و می توانند تا دفعه بعد که شامپو زدن انجام می شود روی مو باقي بمانند.
فرق این دو حالت دهنده در این است که حالت دهندهای Rinse-out آبکشی می شوند و مقدار ناچیز ی از آن روی مو می ماند ولی حالت دهنده های Leave-on باید به طور کامل روی موها بماند.
دقت کنید تنها مقداراندکی(Trace) از حالت دهنده نوع اول باید روی مو باقي بماند. بنابراين در آبكشي اين فراورده زياده روي نكنيد.

روش صحیح استفاده از حالت دهنده
1- بدیهی است مرحله اول انتخاب فراورده حالت دهنده مناسب موی خودتان است.
2- بعد از شامپو کردن موی خود را به خوبی آبکشی کنید تا هیچ گونه اثري از شامپو لابه لاي موی شما باقی نمانده باشد.

3- موي خود را را با دست و یا حوله آبگيري کنید. چون مویی که خیلی خیس باشد قدرت جذب حالت دهنده بر روي آن کمتر است.
لازم به ذكر است میزان آب گيري از مو و اينكه اين كار با دست انجام شود يا حوله؟ باید مطابق دستورالعمل محصول صورت پذيرد. در صورتي كه از حوله استفاده مي كنيد بايد اين كار را با روش گذاشتن و برداشتن انجام دهيد.

4- مقداری حالت دهنده در کف دست خود ريخته و دستها را مالش دهید (درست همان کاری که برای شامپو می کردید) تا به خوبی درکف دست شما پخش گردد. سپس آن را به صورت یکنواخت روی همه تارهای موي خود پخش نمایید برای پخش کردن می توانید از شانه مناسب استفاده کنید.

5- بر خلاف شامپو حالت دهنده را نبايد بر روی پوست سر ماساژدهيد. فقط ساقه و نوک موي شما احتیاج به حالت دهنده نيازدارد.
6- به حالت دهنده زمان بدهید که کار خود (عمل خنثی کردن بار الکتریکی مو) را انجام دهد. زمان لازم برای این کار در دستورالعمل باید قید شده باشد. اين كار معمولا 2تا 3 دقيقه زمان لازم دارد.

7- جریان آب را از روی موي آغشته به حالت دهنده عبور دهید تا آبکشی شود (یادآوری می کنم با موي خیس خود به ملايمت رفتار كنيد. چون مو در حالت خيس براي تخريب، مستعد تر است.)
نکته ای که باید در این مرحله دقت کنید این است که برخلاف آبکشی شامپو که هرچه افراط کنید بهتر است، برای آب کشی حالت دهنده زیاد افراط نکنید!! چون همانطور که ذکر شد باید مقدار اندکی(Trace) از حالت دهنده روی سطح موی شما باقی بماند. براي اين منظور حالت دهنده را زماني استفاده كنيد كه قصد داريد ازحمام خارج شويد.
نکته دیگری که باز هم باید تاكيد شود آن است که تنها مقدار اندکی از حالت دهنده باید روی موی شما باقي بماند. به جای گذاردن مقدار زیاد از حالت دهنده باعث مات و کدر شدن مو می گردد.

» مراجع:
http://www.virtualhaircare.com.au/virtual%20salon/shampooing/howtocondition.html
http://www.ehow.com/how_1326_deep-condition-hair.html
http://www.haircare-online.com/hair-conditioning-guide.html
http://www.pantene.com/en_UK/straight_shine/proper.jhtml

مجموعه اي از آداب نيك اجتماعي

((إِذَا كَانَ جُنْحَ اللَّيْلِ ـ أَوْ أَمْسَيْتُمْ ـ فَكُفُّوا صِبْيَانَكُمْ؛ فَإِنَّ الشَّيَاطِينَ تَنْتَشِرُ حِينَئِذٍ، فَإِذَا ذَهَبَ سَاعَةٌ مِنَ اللَّيْلِ فَخَلُّوهُمْ، وَأَغْلِقُوا الأَبْوَابَ، وَاذْكُرُوا اسْمَ اللهِ ؛ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لاَ يَفْتَحُ بَاَباً مُغْلَقَاً، وَأَوْكُوا قِرَبَكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللهِ، وَخَمِّرُوا آنِيَتَكُمْ وَاذْكُروا اسْمَ اللهِ، وَلَوْ أَنْ تَعْرُضُوا عَلَيْهَا شَيْئاً، وَأَطْفِئُوا مَصَابِيحَكُمْ))[1].

(هنگامیكه تاريكى شب، سايه افكند ـ يا شب شد ـ كودكان تان را نگذاريد بيرون بروند، زيرا در اين وقت شيطان‏ها پراكنده میشوند، هنگامیكه پاره ى از شب گذشت آن‏ها را آزاد بگذاريد، به شرطى كه مشكل ديگرى نباشد، و قبل از خوابيدن بسم الله بگوييد، و درها را ببنديد، زيرا شيطان درِ بسته را باز نمیكند، همچنين بسم الله بگوييد، و دهانه ‏ى مَشْكِتان را ببنديد، و روى ظرف‏ها سرپوش بگذاريد، اگر چه بطور كامل پوشيده نشوند، و چراغهايتان را خاموش كنيد).

 وَصَلَّى اللهُ وَسَلَّمَ وَبَارَكَ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِهِ وَأَصْحَابِهِ أَجْمَعِينَ

[1] البخاري مع الفتح 10/ 88، ومسلم 3/1595.

بافت بدن

بافت شناسی قسمتی از علوم تشریحی است که ساختمان میکروسکوپی ارگانهای مختلف بدن را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. یادگیری جزئیات ساختمانی ارگانها و اعضای مختلف برای فهم فعالیت فیزیولوژیک و تغییرات پاتولوژیک آنها ضروری است بنابراین بافت شناسی علمی مستقل نبوده و مرتبط با سایر شاخه‌های علم پزشکی و یکی از پایه‌های اصلی علوم پایه پزشکی مورد توجه قرار گیرد. بدن جانواران از بافتهای متعددی ساخته شده است که هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارند. در زیر به اختصار به هر کدام از آنها اشاره می‌شود.



 
     

بافت پوششی
لایه پوشاننده سطوح خارجی و داخلی بدن را بافت پوششی می‌نامند. بافتهای پوششی عهده‌دار وظایف و اعمال مختلفی نظیر حفاظت ، جذب و ترشح می‌باشند. به همین دلیل شکل سلولها و تعداد لایه‌های تشکیل دهنده آنها در ارگانهای مختلف بر حسب وظیفه‌ای که انجام می‌دهند متفاوت می‌باشند. بافتهای پوششی بر حسب تعداد لایه‌های سلولی تشکیل دهنده آنها به دو دسته ساده و مطبق تقسیم می‌شوند که هر کدام از آنها نیز بنابه شکل سلولهای تشکیل دهنده به سه دسته سنگفرشی ، مکعبی و منشوری تقسیم می‌شوند.

بافت پوششی سنگفرشی ساده در کیسه‌های هوایی ریه و پوشش داخلی رگهای خونی دیده می‌شود. بافت پوششی مکعبی ساده در مجاری غدد ترشحی و بافت پوششی منشوری ساده در دیواره معده و روده دیده می‌شود. بافت پوششی سنگفرشی مطبق در پوست بدن پوشش مری و واژن بافت پوششی مکعبی مطبق در مجاری دفعی بزرگ غدد مترشحه و بافت پوششی منشوری مطبق ملتحمه چشم ، پوشش کام نرم و پوشش اپیگلوت دیده می‌شود.


 
     

بافت همبند
بافت همبند ، بافتها و ارگانهای مختلف را به یکدیگر می‌پیوندد. این بافت در زیر اپیتلیوم و اطراف ارگانهای مختلف به عنوان یک لایه پشتیبان عمل می‌نماید و به همین دلیل آن را بافت پشتیبان نیز می‌نامند. بافت همبندی از سه جزء اصلی یعنی سلولها ، رشته‌ها و ماده زمینه‌ای تشکیل شده است. سلولهای بافت همبند عبارتند از فیبروبلاست ، ماکروفاژ ، پلاسماسل ، ماست سل ، سلولهای چربی ، سلولهای مزانشیمی و سلولهای مهاجر.

رشته‌های بافت همبند سه نوعند :کلاژن ،رتیکولر و الاستیک. که دو نوع اول از پروتئین کلاژن و نوع سوم از الاستین تشکیل شده است. سلولها و رشته‌های بافت همبند بوسیله ماده‌ای بی‌شکل به نام ماده زمینه‌ای یا ماتریکس احاطه شده است. این ماده ژله مانند مرکب از گلیکوز آمینوگلیکان‌ها ، گلیکوپروتئینها و مایع بافتی است.


 
     

غضروف
غضروف بافت همبند تخصص یافته‌ای است که بسیار مقاوم‌تر و انعطاف‌پذیرتر از بافت همبند می‌باشد. غضروف از سلولهای غضروفی و ماتریکس خارج سلولی تشکیل شده است که ماتریکس غضروف ، ژله‌ای سفت شده و انعطاف پذیر می‌باشد. ماتریکس غضروفی متشکل از ماده زمینه‌ای و رشته‌ها می‌باشد که از رشته‌های شرکت کننده در ساختمان آن بسته به نوع غضروف ، کلاژن نوع I و II و رشته‌های الاستیک را می‌توان نام برد که مسئول استحکام غضروف هستند.

غضروف با توجه به غالب بودن نوع رشته شرکت کننده در ساختمان ماتریکس آن به سه نوع شفاف ، الاستیک و فیبری تقسیم می‌گردد. غضروف شفاف در دیواره مجاری تنفسی ، بینی ، محل اتصال دنده‌ها به جناغ ، سر استخوان‌های دراز در محل مفصل دیده می‌شود. غضروف الاستیک در لاله گوش ، اپی‌گلوت و غضروف میخی حنجره بکار رفته است. غضروف فیبری در دیسکهای بین مهره‌ای ، برخی مفصل استخوان‌های عانه و برخی تاندونها و لیگمانها که فشار زیادی را باید تحمل نمایند، بکار رفته است.


 
     

استخوان
استخوان بافت همبند ویژه‌ای است مرکب از سلولها و ماده بین سلولی معدنی شده‌ای به نام ماتریکس. حضور مواد استخوانی معدنی در ماتریکس باعث شده است که استخوان بافتی سفت و محکم باشد و چگونگی ساختمان آن سبب گردید، که استخوان با حداقل وزن حداکثر استحکام را داشته باشد. مجموعه این خصوصیات ، استخوان را بافتی ایده‌آل برای تامین اسکلت بدن و حفاظت از ارگانهای حیاتی نظیر مغز و نخاع ساخته است.

ماتریکس استخوان متشکل از موادآلی و املاح معدنی است که هر کدام 50 درصد وزن خشک استخوان را تشکیل می‌دهند. 90 درصد ماده آلی ماتریکس کلاژن نوع I و 20 درصد بقیه را پروتئوگلیکانها تشکیل می‌دهند. عمده‌ترین مواد معدنی استخوان را کلسیم و فسفر تشکیل می‌دهند که قسمت اعظم آنها به شکل بلورهای هیدروکسی آپاتیت به فرمول Ca10(PO4)6 (OH2 می‌باشد. سلولهای بافت استخوانی حاوی سه نوع سلول به اسامی استئوپلاست ، استئوسیت و استئوکلاست می‌باشد.

از نظر شکل و ساختمان استخوان به سه دسته دراز (مانند ران و بازو) کوتاه (مانند انگشتان و مهره‌ها) و پهن (مانند جمجمه و دنده) تقسیم می‌شوند. استخوان از نظر ماکروسکوپی به دو نوع متراکم و اسفنجی تقسیم می‌شود. که استخوان متراکم در تنه استخوانهای دراز و سطح خارجی اپی فیز و استخوانهای استخوانهای پهن و کوتاه دیده می‌شود. استخوان اسفنجی در اپی‌فیز استخوانهای دراز و قسمت مرکزی استخوانهای پهن و کوتاه دیده می‌شود.


 
     

خون
بافت همبند تخصص یافته‌ای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینه‌ای مایعی به نام پلاسما شناورند. خون 7 تا 8درصد وزن بدن را تشکیل می‌دهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر می‌باشد. خون با گردش در رگهای خونی عامل توزیع مواد غذایی ، اکسیژن ، حرارت در بدن و انتقال دی‌اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها از بافتها به ارگانهای دفعی است. پلاسما 55 درصد حجم خون را تشکیل می‌دهد. پلاسما مایعی است که 91 درصد آن را آب ، 7 درصد آن را پروتئینها ، 1 درصد آن را املاح معدنی و 1 درصد بقیه را ویتامینها ، موادقندی و لیپیدی ، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل می‌دهند.پروتئینهای پلاسما عبارتنداز :

آلبومین ، فیبرینوژن ، پروترومبین و گلوبولینها. سلولهای خون به دو دسته بزرگ اریتروسیتها یا گلبولهای قرمز و لکوسیتها یا گلبولهای سفید تقسیم می‌شوند. لکوسیتها براساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها و آگرانولوسیتها تقسیم می‌شوند. گرانولوسیتها به سه دسته : نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم می‌گردند. آگرانولوسیتها شامل لنفوسیتها و مونوسیتها می‌باشند.


 
     

بافت عضلانی
براساس خصوصیات ساختمانی و عملکردی سلولهای عضلانی ، بافت عضلانی به سه دسته اصلی عضله مخطط و قلبی و عضله صاف تقسیم می گردد.
عضله مخطط
این نوع عضله را به خاطر داشتن نوارهای تیره و روشن در زیر میکروسکوپ (عضله مخطط) ، به علت چسبیده بودن آنها به استخوانها عضله اسکلتی و به جهت عملکرد ارادی آنها عضلات ارادی می‌نامند که وظیفه اصلی این نوع عضله شرکت در حرکات بدن می‌باشد. سلولهای عضله مخطط از به هم پیوستن تعداد زیادی سلول سازنده عضلانی (میوبلاست) بوجود می‌آیند و بسیار بلند می‌باشند و رشته عضلانی نیز نامیده می‌شوند. گروههای سلولهای عضلانی را که از تعدادی سلول موازی هم در هر گروه تشکیل می‌گردد دسته و مجموعه دسته‌ها را با هم عضله ، می‌نامند.
عضله قلبی
سلولهای تشکیل دهنده عضله قلب ، مشابه سلولهای عضله اسکلتی از نوع مخطط بوده ولی تفاوت عمده آن با عضله مخطط عبارت است از اینکه سلولها عضله قلبی بسیار کوچکتر از سلولهای عضله مخطط می‌باشند و سلولهای عضله قلبی یک یا دو هسته‌ای می‌باشند. مکانیسم انقباض در عضله قلبی مانند عضله مخطط می‌باشد. انرژی مورد نیاز سلول عمدتا از اسیدهای چرب که به صورت تری گلیسیرید در سلول ذخیره می‌شوند تامین می‌گردد و گلیکوژن به صورت جزئی در تامین انرژی سلول شرکت می‌کند. سلولهای عضله قلبی نیز غیر قابل تقسیم‌اند.
عضله صاف
عضله صاف برخلاف دو عضله قبلی ، فاقد نوارهای تیره و روشن بوده و به همین دلیل نیز عضله صاف نامیده می‌شوند. عضلات دیواره مجاری تنفسی ، ادراری و گردش خونی از نوع عضله صاف هستند و چون در ساختمان همه احشاء شکمی ، عضله صاف وجود دارد این نوع عضله را عضله احشایی نیز می‌نامند. سلولهای عضله صاف کوچک و دوکی شکل‌اند. و انقباض آنها به صورت غیرارادی است.


 
     

بافت عصبی
بافت عصبی کل سیستم عصبی بدن را شامل می‌شود که از سلولهای عصبی یا نورون و سلولهای پشتیبان به نام سلولهای گلیال و یا نوروگلی تشکیل شده است. سلول عصبی یا نورون واحد ساختمانی و عملکردی دستگاه عصبی است که در مرحله جنینی از اپی تلیوم پوشاننده لوله عصبی به نام نورواپی تلیوم منشا می‌گیرد. ویژگی‌های اصلی نورونها نحریک پذیری و تولید تکانه‌های عصبی و انتقال این تکانه است. هر نورون از دو نوع زایده به نام‌های دندریت و اکسون و یک جسم سلولی تشکیل شده است. حجیم‌ترین قسمت سلول و حاوی هسته و عمده ارگانهای سلولی است.

دندریتها که به صورت زوایدی کوتاه و بلند و منشعب و متعدد دیده می‌شوند و گیرنده تحریکات هستند. اکسون زایده‌ای است بلند و منفرد که انتقال تحریک از جسم سلولی به سلولهای سایر بافتها را عهده‌دار می‌باشد. اجسام سلولی نورونها از نظر اندازه بسیار متغیرند و از نظر شکل زاویه‌دار بوده و چند سطحی یا هرمی دیده می‌شوند. نورونها براساس زوایدی که از جسم سلولی نورون منشا می‌گیرند به سه دسته نورونهای چندقطبی ، دوقطبی و یک قطبی تقسیم می‌شوند.

دستگاه عصبی شامل دستگاه عصبی محیطی و مرکزی می‌باشد که دستگاه عصبی محیطی متشکل از گره‌ها و اعصاب محیطی است که اعصاب محیطی شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج سینه‌ای ، 5 زوج کمری و 5 زوج خاجی و یک زوج دنبالچه‌ای می‌باشد و گره‌ها شامل گره‌های جمجمه‌ای -‌ نخاعی و اتونوم (خودکار) می‌باشند. دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که درون جمجمه و ستون مهره قرار گرفته است. و از دو قسمت ماده سفید و خاکستری تشکیل شده است


زوبان راگرتن

عقبه‌ی کوڕی عامر ئه‌فه‌رمێت: عه‌رزی پێغه‌مبه‌رم کرد: نه‌جات و سه‌رکه‌وتن چیه؟ واته به چی ئینسان سه‌رکه‌وتوو ئه‌بێت؟

پێغه‌مبه‌ر (صلی الله علیه و سلم) فه‌رمووی:

زوبانت ڕابگره
با ماڵت گوشاد بێت
بگری بۆ خه‌تاکانت
له فه‌رمووده‌یه‌کی‌ترا ئه‌فه‌رمێت: هه‌ر که‌سێ زه‌مانه‌تی ده‌م و پیش و پاشیم بۆ بکات زه‌مانه‌تی به‌هه‌شتی بۆ ئه‌که‌م. به‌ڕاستی زوبان ڕاگرتن ئه‌وه‌نده خێری هه‌یه.

قوڕی عاله‌م به‌سه‌ر ئه‌وانه‌ی که هۆشیان به‌ده‌میانه‌وه نیه. حه‌زره‌تی عه‌لی ئه‌فه‌رمێت: کرداری چاکه گرنگه به‌ڵام له‌وه گرنگ‌تر ئه‌وه‌یه ئینسان دووای ئه‌وه کرداره چاکه‌که‌ی به‌فیڕوو نه‌دات. پرسیار کرا له حه‌زره‌ت (صلی الله علیه و سلم): ئه‌وشته‌ی که به‌زۆری خه‌ڵک ئه‌خاته به‌هه‌شته‌وه چیه؟ فه‌رمووی: له‌خووا ترسان وه ره‌فتار جووانی.سیار کرا: ئه‌ی ئه‌و شته‌ی که به زۆری خه‌ڵک ئه‌خاته جه‌هه‌ننه‌م چیه؟ فه‌رمووی: الا جوفان واته ده‌م و پیش و پاشی ئینسان.

له فه‌رمووده‌یه‌کی‌تردا ئه‌فه‌رمێت:

ده‌ستت بۆ چاکه نه‌بێت ڕا مه‌کێشه
به زوبانت به‌س چاکه بڵێ (به‌ڕاستی ئێمه چه‌ند زووان‌به‌ره‌ڵاین، به رۆژ له‌جیاتی لا اله الا الله سبحان الله ئیش و کارمان بووه به ناوبردنی موسوڵمانان. فڵانه که‌س ئه‌مه‌یه و فڵانه که‌س ئه‌وه‌یه. هه‌ر که‌س خیلافی مه‌یلی ئێمه جوڵاوه له خوا ناترسین ئه‌و هه موه نیسبه‌تی خراپه‌ی بو لائه‌ده‌ین ئه‌ڵێت دین بو ئێمه‌ی موسوڵمان دانه‌به‌زیوه، هه‌روا ده‌ممان به‌ره‌ڵڵا کردووه (مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ) حافظ ( عَتِيدٌ ) حاضر ،ق 18
به ڕاستی جیگای سه‌ر سوڕمانه. ئێمه‌ی موسوڵمان بۆ چی ئاوامان لێ‌قه‌وماوه؟ ته‌واو له سوننه‌ت و ره‌وشت پێغه‌مبه (ص) لامان داوه. خوا چی فه‌رموه له بیرمان چووه؛ ( لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ الله أُسْوَةٌ ) بكسر الهمزة وضمها ( حَسَنَةٌ ) اقتداء به في القتال والثبات في مواطنه ( لِمَنْ ) بدل من ( كَانَ يَرْجُواْ الله ) يخافه ( واليوم الأخر وَذَكَرَ الله كَثِيراً ) بخلاف من ليس كذلك. به‌ه‌به ئابه‌وه به‌م حاڵ و وه‌زعه‌وه داوای به‌هه‌شت و ره‌فێقایه‌تی پێغه‌مبه‌ر (ص) ئه‌که‌ین. به‌خوا برام ئاوا نابێت ئه‌که‌ی ئه‌و کووششه‌یه که ئه‌بێ ببێ( والذين جاهدوا فِينَا ) في حقنا ( لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ) أي طريق السير إلينا ( وَإِنَّ الله لَمَعَ المحسنين ) المؤمنين بالنصر والعون.

قانع ته‌شریف ئه‌باته بیاره بۆ خزمه‌تی حه‌زره‌تی شێخ محمد عثمان (رفع الله درجته) که‌ئه‌چێته ئه‌و شوێنه پیرۆزه ئه‌و پیاوانه ئه‌بینێت که خه‌ریکی ته‌زکییه‌ن، ئه‌م شێعره جووانه ئه‌فه‌رمیت:

شێرانی رێی حه‌ق، به عیلم و عه‌مه‌ل

خه‌یمه و خارگایان. بردووته سه‌رکه‌ل

به سۆزی درروون، ئاهی نیوه‌شه‌و

روو به رووی مه‌قسه‌د، بێ ئارام و خه‌و

برای به‌رێزم خووای گه‌وره پیاوی ئاوای ئه‌وێت، نه‌ک من و تۆ شه‌و و رۆژ له گوناها به‌سه‌ر ئه‌به‌ین. به روژ و شه‌و خه‌ریکی نه‌زه‌ری حه‌رام و غه‌یبه‌تی موسوڵمانانین. هه‌موو ته‌زکیه و عیباده‌تمان بووه به ناوبردنی خه‌ڵکی. فڵانه‌که‌س وه‌هابیه! فڵاه‌که‌س چۆنی و چاکی له‌گه‌ل فڵانکه‌سا کرد به خووا ئه‌ویش وه‌هابیه یا فڵان‌که‌س ئیخوانه یا سه‌له‌فیه! برام به خووا قه‌سه‌م زۆر به باشی لامان‌داوه له‌و رێگایه‌ی که خوا و پێغه‌مبه‌ر(ص) بۆیان داناوین