گوجه فرنگي Tomato نام علمی Lycopersicum esculentum
گوجه فرنگي Tomato
نام علمی Lycopersicum esculentumگوجه فرنگي Tomato
نام علمی Lycopersicum esculentumتخممرغ منبع بسيار غني غذايي
كنجد Sesame
نام علمی Sesamus indicum|
ميخك Clove نام علمی caryophillium aromaticus |
)يا ام اس بيماري عصبي با علت ناشناخته است که سيستم اعصاب Multiple Sclerosis) مالتيپل اسکلرو
مرکزي يعني مغز ونخاع را درگير ميکند.متاسفانه دانشمندان هنوز نتوانستهاند به
علت واقعي اين بيماري پي ببرند و ازسوي ديگر درمان قطعي نيز براي اين بيماري وجود ندارد. اين دوموضوع درحال حاضر باعث شده است تا اين بيماران با مشکلات عمدهاي مواجه باشند، اما متخصصان معتقدند که افزايش آگاهي بيماران مبتلا به MS وبه کارگيري راههاي درست درمان ميتواند
تاحد قابل توجهي ازمشکلات پيش روي آنان کاسته وبهبود
نسبي را براي اين بيماران ايجاد نمايد. بيماري MSيا مالتيپل اسکلروز بيماري است که سيستم عصبي مرکزي CNS) را گرفتار ميکند و طي آن ميلين موجود برروي رشتههاي عصبي که
نقش محافظتي دارند، ازبين ميرود ولذا هدايت جريان الکتريکي دچار اختلال شده وعلائم
بيماري MS ظاهر ميشود. علت دقيق بيماري
MS
هنوز شناخته نشده است و دانشمندان هنوزنميدانند
که چه عواملي باعث حمله سيستم ايمني به بافتهاي سيستم عصبي ميشود.وي علائمي
ازقبيل ضعف، کرخشدن يا بيحسي برخي از اعضاي بدن نظير دست وپا، خستگي، عدم تعادل،
دوبيني، مشکلات رودهاي، اختلال درحافظه، حساسيت به گرما، لرزش و... را از مشخصههاي
بيماري MS عنوان ميکند و ميگويد: به
دليل آن که ابتلا به اين بيماري درافراد مختلف به گونهاي متفاوت ظاهر ميشود
بنابراين علائم بيماري نيز درافراد متفاوت است.باوجود آن که گفته ميشود بيش از
80درصد بيماران مبتلا به MS خويشاوندان نزديک
مبتلا به MS ندارند بيماري MS
يک بيماري ارثي نيست، اما چنانچه زمينه بيماري و استعداد خانوادگي
نسبت به اين بيماري وجود داشته باشد، اين موضوع احتمال بروز بيماري در خويشاوندان
نزديک را دوچندان ميکند. به گفته وي امروزه ثابت شده است که زنان بيش از مردان به
بيماري MS مبتلا ميشوند.راههاي درمان
اين بيماري هنوز درمان قطعي ندارد اما ميتوان با درمان دارويي از شدت بيماري
کاست. در واقع اين نوع درمان دراغلب موارد به منظور کاهش علائم ناشي ازبيماري MS
که گاه بسيار آزاردهنده هستند به کاربرده ميشود و متاسفانه به دليل آن که بيماري MS با علائم گوناگوني ظاهر ميشود و بيماران دچار اختلال بينايي، مشکلات عضلاني وحتي ناراحتيهايي نظير يبوست ومشکلات مثانهاي و رودهاي ميشوند بنابراين براي ازبين بردن هريک ازاين علائم ويا کاهش شدت آنها بايد درمان دارويي خاصي را به کاربرد ولي آنچه دراين بين اهميت دارد اين است که هريک ازبيماران مبتلا به MS بايد درخصوص مصرف داروها حتما با پزشک خود مشورت کنند وبه هيچ عنوان به درمان دارويي سرخود روي نياورند
چراکه همانگونه که گفته شد اين بيماري به انواع گوناگون وبا علائم متفاوتي ظاهر ميشود که هريک درمان دارويي خاص خود را دارد وتنها پزشکان با کمک معاينات پزشکي ميتوانند راه درمان را تشخيص بدهند.براساس آمار انجمن MS ايران ؛ 30هزاربيمار مبتلا به MS درکشور وجود دارد كه ازاين تعداد حدود 5هزار و500تن عضو انجمن MS هستند. بيماران مبتلا به MS اغلب جوان، باهوش واستعداد وتحصيلکرده هستند اما متاسفانه دربسياري ازموارد نيز فقر فيزيکي و فقر مالي به عنوان دومانع عمده، از حضور بيماران مبتلا به MSدر اجتماع وادامه تحصيل جلوگيري کرده است. بيماري MS نوعي بيماري درگيرکننده مغز ونخاع است که طي آن پوشش يا غلاف روي سلولهاي
عصبي به دلايل ناشناختهاي خورده ميشود ولذا عبور پيامهاي عصبي توام با اختلال و دستانداز است، ازاين جهت است که مشکلات خاصي دراندامهاي مختلف بدن ايجاد ميشود وبه عنوان عواملي بازدارنده مانع ازتحرک شخص شده و اجازه فعاليتهاي اجتماعي وتحصيل را به وي نميدهد. وي با اشاره به سير صعودي بيماري MS در کشور تاکيد ميکند: درحال حاضر تنها درخواست بيماران و انجمن MS، پيوستن بيماران MSبه مجمع بيماران خاص است چرا که تنها دراين صورت ميتوان ازبارمالي درمان بيماري کم کرد بيماران مبتلا به MSدرحال حاضر درماه حدود 150 هزارتومان براي تهيه دارو هزينه ميکنند واغلب بيماران نيز تحت پوشش بيمهاي قرار ندارند. بيماران مبتلا به MS ازنظر درمان دارويي به سه گروه تقسيم ميشوند يک گروه بيماراني هستند که بيماري آنها جزئي است
ونيازبه داروهاي علامتي ندارند وداروهاي سرپايي استفاده ميکنند اين گروه ماهانه 10الي 15هزارتومان هزينه دارو ميپردازند گروه دوم گروه حدوسط هستند که نياز شديدي به مصرف دارو دارند و پزشکان نيز تاکيد دارند که اين بيماران بدون هيچ وقفهاي بايد داروهاي خود را مصرف کنند به علاوه در شرايط نگهداري داروهاي اين گروه نيز اينگونه است که دارو حتما بايد در يخ حمل شده و دائما در يخچال نگهداري شود.گروه سوم نيز کساني هستند که به نوع پيشرفته بيماري دچار هستند و به طور
مطلق بستري ميشوند و هيچگونه درمان دارويي درمورد اين بيماران پاسخگو نيست وبدليل آنکه ازمعلوليت شديد وازپاافتادگي رنج ميبرند بايد مکاني براي نگهداري ازاين افراد نظير آسايشگاه و... وجود داشته باشد درحالي که با اين وضعيت درماه بالغ بر 250هزارتومان هزينه صرف نگهداري ازآنها خواهد شد وتنها با کمک دولت وخيرين ميتوان جهت بهبود نسبي اين افراد اقدام نموده و آنان را به جامعه بازگرداند.
در زمان باستان، مایاها مردمانی با فرهنگ سطح بالا بودند که در گواتمالاو هندوراس فعلی می زیستند. آنهاکه از مردم بابل باستانی نیز قدیمی تر بودند، به دلایل مذهبی اقدام به قرار دادن اینله روی دندانها و یا سوراخ کردن صورت و گوش می نمودند. آنها در قرار دادن
اینله های سنگی زیبا روی حفرات تراش داده شده دندانهای قدامی بالا و پایین و گاهی دندانهای پرمولر، مهارت داشتند. بدون شک، این اینله ها روی دندانهای زنده قرار داده میشد و آنچنان دقیق این کار انجام می گرفته که حتی تا هزار سال بعد این اینله ها، در جای
خود باقی می ماندند. اینله هابا سمان های خاص به حفره چسبانده می شد که جنس عمده آنها با اسپکتروگرافی ، کلسیم ، فسفات تشخیص داده شده است.
توده استخواني هر فرد معمولا در 30 تا 35 سالگي به بيشترين ميزان خود ميرسد. پس از اين سن، كاهش توده استخوان به صورت يك روند طبيعي پيري آغاز ميشود. پوكي استخوان وقتي بروز ميكند كه كاهش توده استخوان بيش از حد سريع باشد. پوكي استخوان موجب درد، رنج و مشكلات ديگري ميشود كه عبارتند از: - شكستگي استخوان كه بسياري از آنها به بستري شدن ميانجامد. - ناتواني و وابستگي به ديگران - مرگ به علت ناتواني در بهبودي از آسيبهاي وارده ممكن است دچار پوكي استخوان شويد، بدون آنكه از بيماري خود اطلاع داشته باشيد به همين دليل است كه پوكي
استخوان «بيماري بيسر و صدا » ناميده ميشود. در مراحل اوليه بروز پوكي استخوان، علايم به ندرت ظاهر ميشود، كه اين امر تشخيص بيماري را دشوار ميكند. پوكي استخوان در مراحل بعدي موجب بروز مشكلات ذيل ميشود. - شكستگي مفاصل ران، كمر و ستون مهرهها كه غالبا اين اولين علامت است. - كمردرد شديدي در يك نقطه خاص كه نشانه يك شكستگي ميباشد. - قوز كردن پشت كه موجب انحناي پشت يا قوز درآوردن ميشود. - كوتاه شدن قد پوكي استخوان در طي سالهاي متمادي ايجاد ميشود. اگر از علايم هشداردهنده فوق در شما بروز نكرده باشد، ممكن است مبتلا به پوكي
استخوان شده باشيد. گرچه پوكي استخوان را نميتوان به طور قطعي درمان كرد، ولي درمان نسبي آن امكانپذيرست. عوامل مستعد كننده پوكي استخوان كدامند؟ عوامل مستعد كنندهاي كه قابل كنترل نيستند. جنسيت: خانمها بسيار بيشتر از آقايان دچار پوكي استخوان ميشوند. سن: با افزايش سن احتمال بروز پوكي استخوان بيشتر ميشود. شروع يائسگي: استروژن هورمون زنانهاي كه از كاهش
توده استخوان جلوگيري ميكند. توليد استروژن در تخمدانها بعد از يائسگي متوقف ميشود، در نتيجه از دست رفتن توده استخوان تسريع ميشود. زناني كه يائسگي زودرس دارند (قبل از 45 سالگي)، مانند بانواني كه تخمدانهاي آنها با جراحي از بدن خارج شده است، بيشتر در معرض ابتلاء به پوكي استخوان هستند. سابقه خانوادگي: وراثت بر ميزان استخوانهاي شما و سرعت از دست رفتن آنها تاثير دارند. استخوانه
مخفف PMS )چيست و چه کساني به آن مبتلا مي شوند ؟PMS (
premenstrual Syndrom
يا سندرم قبل از قاعدگي ( عادت ماهانه ) مي باشد .
به نحوي که شخص مبتلا به انواع وسيعي از علائم را که ظاهراً مرتبط با هم نيستند
احساس کند . به همين دليل تشخيص آن مشکل است . عليرغم وجود علائم بسيار ، هر خانم
مبتلا به PMS معمولاً علائمي
خاص خود به صورت دوره اي دارد . محققين اظهار مي کنند که ۴۰
درصد زنان در سن باروري به PMS
مبتلا مي شوند . در مورد بسياري PMS دليل مشخصي ندارد
اما ممکن است پس از تولد فرزند ، بستن لوله هاي رحم ، برداشتن رحم ، شروع و يا قطع
مصرف قرصهاي ضدبارداري يا درپي يک استرس به عنوان شوکي براي سيستم غدد درون ريز
ظاهر شود . PMS
ارثي است . ممکن است با بالا رفتن سن شدت آن بيشتر شود . از آنجا که در اين دوران بانوان به درک و همدلي همسران و اطرافيان نياز دارند و اين نياز مي تواند در روابط بين فردي و شغلي افراد تأثير گذار باشد ، از اين رو پرداختن به اين موضوع از اهميت ويژه اي برخوردار است . علائم PMS کدامند ؟ علائم از خانمي به خانم ديگر متفاوت است و به صورتهاي مختلف ظاهر مي شود . از خفيف به متوسط و تا حد ناتواني گسترش مي يابند . از مهمترين علائم مرتبط به PMS مي توان به موارد زير اشاره نمود : افسردگي ، کسالت ، خستگي ، زودرنجي ، عصبانيت ناگهاني و احساس خارج از کنترل بودن ، علائم ديگر شامل ميگرن يا انواع سردرد ، مشکلات سينوسي ، ورم ، آکنه ، احساس اجبار براي غذاخوردن ، ويار به خوردن شيريني يا غذاهاي پرنمک و شور ، درد مفاصل ، احساس بي عرضگي ، کمردرد ، مشکلات چشمي ، افزايش وزن ، اختلالات روده اي و غش . به علاوه فکر يا اقدام به خودکشي ، ضعف تمرکز ، بدگماني ، گريه و خشونت را نيز مي توان به اين
علائم اضافه نمود .با لحاظ نمودن گزارش هاي خانمها از وضعيت منحصر به فرد خود بیش از ۱۰۰ نشانه PMS مشاهده شده است . کليد تشخيص PMS مشاهده تعدادي از علائم مشخص فوق نمي باشد ، بلکه ظاهر شدن ادواري علائم بطور ماهانه ملاک تشخيص PMS مي باشد . بهر حال تحقيقات انجام شده علائم گسترده سندرم قبل از قاعدگيPMSرا شناسايي نموده است . اين نشانه ها در طبقه بنديهاي زير مشاهده شده اند : سيستم عصبي : سردرد ، ميگرن ، صرع ، سرگيجه ، غش ارتوپدي : کمردرد ، دردمفاصل ، خشکي مفاصل . عضلاني : کشيدگي عضلات ، ورم ، درد شکمي ، گرفتگي عضلات ( گرفتگي ماهيچه پا ) روانشناختي : بي حوصلگي ، گريه ، تنش ، احساس نااميدي ، وحشت ، خستگي ، پرخاشگري ، عصبانيت ، کسلي و بيحالي ، افسردگي ، اقدام به خودکشي ، سوءرفتار با فرزند ، خودزني ، اعتياد و يا سوء مصرف مواد . بينايي : ورم ملتحمه ، آب ريزش چشم ، سياهي دور چشم ، تاري ديد . شنوايي : گرفتگي صدا ، ( بيماريهاي گوش و بيني و حلق ) خارش گلو ،التهاب لوزه . دستگاه ادرار : التهاب مجاري ادرار ، التهاب مثانه
سيفليس يك عفونت باكتريايي است كه عمدتا جزو بيماريهايي كه از طريق جنسي منتقل ميشوند به حساب ميآيد. هر فردي كه تماس جنسي داشته باشد مستعد ابتلا به عفونت سيفليس است. اگر چه احتمال بروز آن در قشر جوان و در فاصله سني 15 تا 30 سال به نسبت بيشتر است. همچنين، اين بيماري در مناطق شهري رايجتر از مناطق روستايي است. سيفليس به استثناي نوع مادرزادي كه از مادر به جنين منتقل ميشود از راه تماس جنسي با يك فرد مبتلا منتقل ميگردد.
علائم اين بيماري در 4 مرحله بروز ميكند مرحله اول بدون درد بوده و معمولا 10 روز تا 3 ماه پس از تماس اوليه بروز ميكند در اين مرحله هيچ علايم ديگري مشاهده نميشود.البته در گاهي موارد مرحله اول با تورم غدد همراه است كه ظرف يك هفته بروز ميكند و ممكن است يك تا 5 هفته ادامه پيدا كند و پس از آن بدون نياز به هيچ اقدام درماني برطرف ميشود. تقريبا 3 تا 6 هفته پس از اين مرحله فرد وارد مرحله دوم بيماري ميشود. متداولترين و شايعترين علامت اين دوره بروز بثورات جلدي
است كه ممكن است در هر نقطه از بدن از جمله بازوها، پاها، كف دست و كف پا و تن ايجاد شود. ساير علائم نيز مانند خستگي، تب، گلودرد، سردرد، بي اشتهايي، ريزش مو، گرفتگي صدا، تورم غدد است. اين علائم 2 تا 6 هفته ادامه يافته و به تدريج حتي در صورت عدم وجود درمان مناسب از بين ميروند اما ممكن است ظرف يك يا 2 سال آينده دوباره بروز كند. مرحله سوم كه سيفليس مزمن نام دارد (بيماري پس از يك دوره 4 ساله ممكن است به بروز بيماري در پوست، استخوانها، سيستم اعصاب مركزي و قلب منجر شود).سيفيليس مزمن ميتواند منجر به بيماري روحي، كوري و آسيب شديد قلب و سرخرگ آئورت و در نهايت مرگ فرد شود. مرحله چهارم كه اغلب در نتيجه عدم درمان بيماري در مراحل ابتدايي بروز ميكند سيفليس عصبي يا همان عفونت سيستم عصبي است. اين مرحله ممكن است بدون علامت باشد يا با سردردهاي خفيف و يا پيامدهاي شديدتر مانند سكته مغزي همراه باشد. درمان اين مرحله به اندازه درمان بيماري ايدز مشكل و پيچيده ميشود. در كل علائم بيماري بين 10 تا 90 روز پس از اين كه فرد به باكتري آلوده شود بروز ميكند اما معمولا بين 3 تا 4 هفته است. علائم ابتدايي اغلب جدي گرفته نميشوند و فرد مبتلا نيز درصدد درمانهاي پزشكي بر نميآيد. خود بيمار ميتواند براي يك دوره 2 سال يا احتمالا بيشتر ناقل بيماري باشد. ميزان
انتقالپذيري بيماري بستگي به ميزان گسترش زخمهاي عفوني در فرد دارد كه ممكن است مرئي يا نامرئي باشند. هيچ سيستم ايمني طبيعي در بدن براي مقابله با اين بيماري وجود ندارد و ابتلا به آن درگذشته نميتواند در بدن فرد مصونيت ايجاد كند. اين بيماري اغلب به كمك پنيسيلين يا تتراسيكلين درمان ميشود. ميزان درمان بستگي به مرحلهاي است كه بيمار در آن مرحله قرار دارد در زنان باردار كه سابقه واكنشهاي آلرژيك به پنيسيلين دارند بايد از روش كاهش حساسيت استفاده شود. همچنين نوزادي كه با ابتلا به اين بيماري متولد شود بايد روزانه به مدت 10 روز تحت درمان با پنيسيلين قرار گيرد. اگر اين بيماري درمان نشود به تخريب بافتهاي نرم، استخوانها، مشكلات قلبي، نابينايي و ساير مشكلات منجر خواهد شد. از همه مهمتر اين كه زني كه به اين بيماري مبتلاست و درمان نشده ميتواند بيماري را به جنين خود منتقل كند كه اين امر ميتواند موجب مرگ و يا معلول شدن نوزاد گردد. از اينرو پزشكان و بيمارستانها بايد براي زنان باردار از تستهاي سيفليس استفاده كنند.از چندين روش ميتوان مانع از گسترش اين بيماري شد:استفاده از وسايل بهداشتي مناسب در هنگام تماس جنسي مانند كاندوم، خودداري از برقراري از تماس جنسي در هنگام ابتلا به اين عفونت و مراجعه به پزشك متخصص، آگاه كردن فوري شريك جنسي از بيماري خود و تست
سيفليس براي مادران باردار از مهمترين اين راهها به حساب ميآيند. بايد توجه داشت كه كاندوم ميتواند مانع از انتقال عفونت از زخمهاي اين بيماري در مراحل اوليه شود اما در صورتي كه زخمها در محلهايي بيرون از قسمتهاي پوشيده شده با كاندوم باشد احتمال انتقال بيماري وجود
به گزارش ايسنا، در واقع بيشتر آدامسهايي كه امروزه توليد ميشوند مملو از مواد شيميايي سمي، رنگهاي مصنوعي، مواد شيرين كننده و طعمدهندههاي مصنوعي هستند.
به گزارش سايت اينترنتي ارگانيك، به رغم اينكه دندانپزشكان ادعا ميكنند جويدن آدامسهاي بدون قند براي كاهش پلاك و پوسيدگي دندانها مفيد است اما در اين مقاله هشت دليل قانع كننده ارائه شده كه شما را وادار ميسازد اين عادت نامناسب و مضر را ترك كنيد. اين هشت دليل عبارتند از:
1- جويدن آدامس فشار مضاعفي را بر غضروف ضربهگير در مفاصل آرواره شما وارد ميكند و موجب ميشود كه تا پايان عمر در فك خود احساس درد و ناراحتي داشته باشيد. حتي عضلات آرواره ممكن است در اثر جويدن زياد آدامس سفت شده و موجب بروز سردردهاي مزمن شوند.
2ـ برخلاف يك باور غلط قديمي، آدامس جويدن تاثيري در رفع بوي بد دهان ندارد چون معمولا بوي بد دهان ناشي از يك مشكل گوارشي يا بيماري لثه يا دندان است كه جويدن آدامس در واقع اين بوي بد را با طعم تند نعناع همراه كرده و آنرا تشديد ميكند.
3ـ آدامس جويدن، توليد دائمي بزاق را تحريك ميكند. فعاليت غدد بزاقي دهان براي چند ساعت متوالي، امري طبيعي نبوده و روي عملكردهاي متابوليكي بدن تاثير نامطلوب ميگذارد.
4ـ افراد مبتلا به سندرم روده تحريكپذير بايد از جويدن آدامس پرهيز كنند چون اين كار علائم سندرم را در آنها تشديد ميكند و علت آن وارد شدن هواي اضافي به داخل مجاري گوارشي هنگام آدامس جويدن است. اين وضعيت در واقع فشار بيشتري را به روده بيمار وارد كرده و نفخ و تورم روده را نيز تشديد ميكند.
5ـ علاوه بر اينها آدامس از پليمرها و ساير مواد مصنوعي ساخته ميشود كه اگر ناگهان قورت داده شود هضم آن بسيار دشوار بوده و دستگاه گوارش را با مشكل مواجه ميكند.
6ـ بسياري از آدامسهاي بدون قند موجود در بازار با مادهاي موسوم به «آسپارتام» شيرين ميشوند كه مصرف آن با بروز سرطان، ديابت، اختلالات نورولوژيك و حتي بروز نواقص مادرزادي مرتبط است.
7ـ ساير آدامسها نيز كه معمولا حاوي مقادير زيادي قند شربت ذرت موسوم به «فروكتوز» هستند علاوه بر بروز مشكلات و ناراحتيهايي مثل چاقي، ديابت و سرطان، عامل اصلي پوسيدگي دندانها به شمار ميآيند.
8ـ افرادي كه دائم آدامس ميجوند اغلب براي از بين بردن استرس (به ويژه در مورد افراد سابقا سيگاري) اين كار را انجام ميدهند بنابراين عامل ريشهاي اضطراب در آنها درمان نشده و ادامه مييابد. در اين گونه مواقع تكنيكهايي چون يوگا و مراقبه براي آرامش بخشيدن و كاهش اضطراب بسيار موثرتر هستند
منبع http://sahel.parsfa.com/post-555114.html
مصرف غذاهاي سرشار از آهن در دوران بارداري و شيردهي از ايجاد كم خوني فقر آهن در نوزاد جلوگيري مي كند، از جمله اين غذاها مي توان به انواع سبزي ها مانند اسفناج، حبوبات و لبنيات اشاره كرد.با وجود مشاهده انواع كم خوني ها در بين كودكان، كم خوني فقرآهن درصد بالايي را به خود اختصاص مي دهد و اكثر كم خوني هايي كه در كودكان مشاهده مي شود از نوع كم خوني فقرآهن است، تغذيه صحيح بيشترين اثر را روي سلامت جنين دارد، از اين رو به مادران توصيه مي
...........................................................................................................
شود غذاهايي را انتخاب كنند كه پروتئين، ويتامين، املاح و كالري كافي را براي مادر و جنين او فراهم كند.به اين منظور 5 گروه غذايي ميوه و سبزي، لبنيات، گوشت، ماهي، تخم مرغ و حبوبات، غلات (مخصوصا نان سبوس دار) و چربي ها و شيريني ها توصيه مي شود. به بانوان باردار توصيه مي شود در سه ماه اول حاملگي حتي الامكان بر دفعات غذا خوردن خود بيفزايند و حجم هر وعده غذايي را كاهش دهند. براي تأمين كلسيم مورد نياز توصيه مي شود روزي نيم ليتر تا يك ليتر شير مصرف
....................................................................................................
شود و در صورت تمايل نداشتن به مصرف شير مي توانند از منابع ديگر حاوي كلسيم مانند كره، پنير، كشك و ماست استفاده كنند. به خانم هاي باردار توصيه مي شود از خوردن شيريني و نشاسته و چربي زياد خودداري كنند.بطور متوسط يك خانم باردار تا آخر دوره بارداري خود نبايد بيش از 10 تا 12 كيلو اضافه وزن پيدا كند چرا كه چاقي زياد ممكن است باعث بروز عوارضي در حاملگي و زايمان آنها
..............................................................................................
شود.كم خوني ناشي از فقر آهن يكي از شايع ترين مشكلات كودكان در كشورهاي در حال توسعه است كه با ارتقاء آگاهي و آموزش والدين مي توان از عوارض آن پيشگيري كرد و كودكاني سالم و با نشاط پرورش داد.كم خوني فقر آهن به علت كاهش مقدار آهن موجود در بدن ايجاد مي شود كه ناشي از كاهش مصرف آهن يا عدم جذب كافي و مناسب آن و يا به علت از دست دادن آهن مي باشد.كاهش ميزان آهن معمولا نتيجه تغذيه ناكافي و يا غيرصحيح و بي اطلاعي از منابع مناسب
..............................................................................................................
تأمين كننده آهن است.كاهش جذب آهن نيز به علت مصرف انواع غذاهاي كم ارزش از نظر نوع آهن موجود در آنها و يا مصرف هم زمان موادي است كه از جذب آهن در دستگاه گوارش جلوگيري مي كند از دست دادن آهن معمولا به صورت خونريزي هاي مزمن به صورت غيرمحسوس از دستگاه گوارش، ادراري يا خونريزي هاي ماهيانه خانم ها مي باشد. آموزش و پيشگيري در حقيقت بايد از زمان بارداري شروع شود. مطالعات و پژوهش ها نشان داده است كه احتمال تولد نوزاد با وزن كم يا زايمان هاي زودرس در مادراني كه كم خوني فقر آهن دارند بيشتر
..................................................................................................
است.بنابراين تغذيه صحيح و مصرف آهن به صورت مكمل در رشد و تكامل خوب جنين و تولد نوزادان سالم نقش دارد، بايد توجه داشت كه بطوركلي احتياج به آهن در دوران بارداري افزايش مي يابد و گروه هاي در معرض خطر مانند: مادراني كه سابقه سقط يا تولد نوزاد كم وزن دارند، مادراني كه اضافه وزن يا كمبود وزن دارند، يا مادراني كه كمتر از 2 سال از حاملگي قبلي آنان گذشته است و يا مادراني كه بيش از 4 فرزند دارند بايد بيش از ديگران به اين مسئله توجه داشته باشند. مادران
............................................................................................................
با سن پائين بهتر است تحت نظر پزشك قرار گيرند و توصيه هاي بهداشتي و تغذيه اي ويژه دريافت كنند.دكتر نظري مي افزايد: امروزه ثابت شده است تغذيه صحيح مادر در دوران بارداري همراه با مصرف كاني هاي آهن، روي، اسيد فوليك، ويتامين هاي C,A و Dباعث رشد خوب جنين و تولد نوزاد سالم و طبيعي مي شود و حتي از بيماري هاي دوران كودكي و بزرگسالي جلوگيري مي كند.وي درباره اهميت تغذيه نوزاد با شير مادر مي گويد: اهميت تغذيه نوزاد با شير مادر به علت جذب بهتر آهن است، بعد از شش ماهگي كه غذاي كمكي كودك شروع مي شود انتخاب
.............................................................................................................
غذاهاي باارزش غذايي بالاتر با استفاده از منابع آهن كه جذب بهتري دارند مانند: گوشت، جگر، تخم مرغ و مصرف كاني هاي گياهي غني از آهن مانند: حبوبات، اسفناج، ميوه هاي سبز و زرد، خصوصا اگر همراه با ويتامين C مصرف شود مفيد است. بايد توجه داشت گاهي مصرف همزمان برخي مواد مي تواند از جذب آهن جلوگيري كند مثلا مصرف زياد چاي به علت داشتن ماده «تانين» و يا مصرف زياد مواد فيبري حاوي فيتات و فسفات از جذب آهن جلوگيري مي كند.از علل ديگر كاهش ميزان آهن بدن و كم خوني مي تواند، دفع نامحسوس خون از طريق دستگاه هاي مختلف بدن باشد. يك علت شايع ديگر كم خوني، مصرف زودرس و زياد شير گاو و ايجاد آلرژي هاي گوارشي است.وي تصريح مي كند، ضروري است والدين علائم كم خوني هاي فقر آهن را بشناسند تا در صورت بروز بيماري با درمان زودرس از عوارض آن پيشگيري كنند. البته نوزادان و كودكان در مراحل اوليه كم
...............................................................................................................
خوني معمولا بدون علامت مي باشند.به تدريج رنگ پريدگي، خستگي، بي حوصلگي، كاهش اشتها، بي قراري، كاهش فعاليت هاي فيزيكي، كاهش مقاومت در برابر بيماري ها، كاهش دقت و توجه و يادگيري، اختلال در رشد و تكامل عصبي و... ايجاد مي گردد كه با دقت والدين و مراجعه به هنگام و درمان كم خوني مي توان از عوارض آن جلوگيري كرد.امروزه ثابت شده است تغذيه صحيح مادر در دوران بارداري همراه با مصرف كاني هاي آهن، روي اسيد فوليك، ويتامين هاي C,A و D باعث رشد خوب جنين و تولد نوزاد سالم و طبيعي مي شود و حتي از بيماري
..............................................................................................................
هاي دوران كودكي و بزرگسالي جلوگيري مي كندبه بانوان باردار توصيه مي شود در سه ماهه اول حاملگي حتي الامكان به دفعات غذاخوردن بيفزايند ولي حجم غذاهاي مصرفي در وعده هاي غذايي را كاهش دهند
در
30 سال گذشته اپيدميهاي (همهگيري) بزرگي از هپاتيت ويروسي در مناطق جنوب آسيا رخ داده است. اين بيماري بيشتر در بالغين جوان ديده ميشود. در همه گيريها بيشتر مرگ و ميرها مربوط به زنان باردار است. عامل اين بيماري ويروس است. اين بيماري مانند هپاتيت A از طريق روده منتقل ميشود ولي عامل آن ويروس هپاتيت A وB نيست. به همين دليل اين بيماري را هپاتيت غير A و غير B يا هپاتيت ويروسي E نام نهادند.اپيدميهاي هپاتيت
E از راه آب آلوده در هند، نپال، افغانستان، چين، شمال آفريقا و شوروي سابق گزارش شدهاند. اين اپيدميها يك تا دو سال باقي ميمانند و در هنگام بارانهاي موسمي شدت مييابند. بزرگترين اپيدمي كه تا به امروز گزارش شده 100 هزار نفر را در شمال غربي چين مبتلا كرده است. اولين اپيدمي در ايران در سال 1369 در كرمانشاه گزارش شده است. دومين اپيدمي در استان چهار محال بختياري در سال 1371 اتفاق افتاد. اپيدمي هپاتيت E بيشتر در بزرگسالان روي ميدهد.*
راههاي انتقال *دوره كمون اين بيماري
40-35 روز است. تمام راههاي ممكن انتقال هنوز مشخص نشده است. اما راه مدفوعي _ دهاني يك راه انتقال قطعي است. در افراد خانواده فرد مبتلا با تماس نزديك ميتواند در انتقال بيماري نقش داشته باشد. در هپاتيت A ( كه اين بيماري نيز از راه آب آلوده ( دهاني - مدفوعي ) منتقل ميشود) انتقال از فرد به فرد شايع است. ويروس هپاتيت E يك هفته قبل از شروع علائم بيماري در مدفوع فرد بيمار ديده ميشود. تا 52 روز ممكن است اين ويروس از طريق مدفوع دفع گردد. هپاتيت E شايعترين نوع هپاتيت در كشورهاي جهان سوم مورد توجه قرار گرفته است.*
علائم بيماري *در يك فرد بيمار از روي علائم بيماري نميتوان هپاتيت
E را از ساير هپاتيتهاي ويروسي ديگر تشخيص داد ولي بعضي چهرهها در هپاتيت E بيشتر ديده ميشود. بيش از 50 درصد بيماران تب دارند ( كه در هپاتيت نوع C تب شايع نيست)، بيماري خفيف است اما ميتواند شديد باشد و ميزان مرگ و مير بالايي داشته باشد. مرگ و مير كلي اين بيماري يك تا سه درصدست، ولي شديدترين شكل بيماري در زنان باردار ديده ميشود ميزان مرگ و مير زنان بارداري كه در سه ماهه سوم بارداري مبتلا ميشوند بالاترين مقدارست. 20 درصد كل موارد يعني 2 نفر از 10 نفر. علايم بيماري و اختلالات عملكرد كبدي ظرف شش هفته در كساني كه زنده ميمانند بهبود مييابد ( برعكس هپاتيت C كه در 50 درصد موارد هپاتيت به شكل مزمن ديده ميشود).*
راههاي تشخيص بيماري *آزمايش مدفوع، آزمايش سرم و خون است
. اگر تستهاي اختصاصي براي تشخيص هپاتيت E در دست نباشد بايد ساير انواع هپاتيت ( مثل D, C،B، A) كه براي آنها تست اختصاصي داريم وارد كنيم.*
راههاي پيشگيري *منابع آب بايد از جهت آلودگيهاي مدفوعي كنترل شوند
. آب بايد قبل از مصرف جوشانده يا كلر زده شود. آموزش بهداشت و رعايت بهداشت فردي براي جلوگيري از انتقال فرد به فرد بايد اجرا شود. واكسني توصيه نشده است. ايمونوگلوبولين وجود دارد اما در شرايط طغيان بيماري استفاده از ايمونوگلوبولين تاثيري نداشته است.
مفهوم درست آلرژي يعني چه؟کوتاه ترين تعريفي که مي توان براي اين بيماري ارائه داد، عبارت است از واکنش سيستم ايمني نسبت به ورود هر گونه ماده خارجي که بدن ، آن را به عنوان يک جسم خارجي تلقي کند.اين واکنش از يک حالت خفيف توام با علايمي نظير عطسه ، سرفه ، خارش و کهير تا يک وضعيت سيستميک همراه با زجر تنفسي ، علايم گوارشي و شوک متغير است.براي ايجاد بيماري هاي آلرژيک مهمترين شرط، حساس شدن فرد مستعد نسبت به آلرژن اختصاصي است و اين حساس شدن مي تواند در هر برهه از زندگي رخ دهد، ولي شايع ترين دوره آن کودکي و اوايل نوجواني است.آلرژي
برخلاف عنوان ساده اش ، از خطرناک ترين بيماري ها محسوب مي شود؛ چرا که مي تواند با ايجاد يک شوک آنافيلاکسي سيستميک ظرف مدت کوتاهي سبب مرگ شخص شود.به همين دليل هم امروزه بيشتر تلاش محققان بر اين اصل استوار است که از راههاي مختلف واکنش هاي ازدياد حساسيت را شناسايي کرده و با استفاده از روشهاي مختلف از ايجاد عوارض آن ممانعت به عمل آورند.***چرا دچار آلرژي مي شويم؟ ***جواب اين سوال خيلي ساده است. در بدن ما سلولهاي ايمني خاصي به نام ماست سل وجود دارند.اين سلولها مهمترين نقش را در وقوع آلرژي ايفا مي کنند؛ گرچه ساير سلولهاي
ايمني هم مي توانند در انجام اين واکنش نقش داشته باشند.کار ماست سل ها ترشح هيستامين است. هيستامين يکي از موادي است که با تجمع در بخشهاي مختلف بدن سلولهاي آن نواحي را تخريب مي کند و سبب فعال شدن ساير سلولهاي ايمني نظير گلبولهاي سفيد و ماکروفاژها مي شود.وقتي شما خود را در معرض يک نوع ماده آلرژن مثلا گل و گرده گياهان قرار مي دهيد، پس از مدت کوتاهي ، ماده مورد نظر توسط سلولهاي ماکروفاژي که در سراسر بدن وجود دارند، دستخوش تغييراتي مي شود.اين تغييرات ، ماست سل ها را تحت تاثير قرار مي دهد و منجر به ايجاد واکنش هايي براي
مقابله با اين ماده خارجي در بدن مي شود.چه موادي بيشترين نقش را در ايجاد آلرژي دارند؟ با وجود پيشرفت علم ، شواهد قانع کننده اي مبني بر تاثير سن ، جنس ، نژاد، شغل يا موقعيت جغرافيايي بر استعداد آلرژي انسان وجود ندارد.اما خوب طبيعتا براساس تجربه اثبات شده ، برخي مواد بيش از بقيه در وقوع چنين فرآيندي نقش دارند که آنها را در جدول زير ملاحظه مي کنيد:***علايم آلرژي چيست؟ ***از نظر زمان ، تفاوت زيادي بين اشخاص مختلف وجود دارد، اما اصلي ترين راه تشخيص وقوع واکنش در عرض چند ثانيه تا چند دقيقه پس از تماس است.انسداد و گرفتگي راههاي هوايي فوقاني و تحتاني ،
خشونت صدا، احساس حضور توده اي در گلو و تنگي نفس از شايع ترين علايم به شمار مي روند. يکي ديگر از نشانه هاي مشخص آلرژي پيدايش لکه هاي جلدي کهيري است ، با حدود مشخص حاشيه قرمز برآمده و مرکز رنگ پريده.گاهي چند لکه قرمز به هم متصل شده و کهيرهاي غول آسا به وجود مي آورند که در نظر شخص بسيار ترسناکند؛ اما چنين لکه هايي بندرت بيش از 48 ساعت دوام مي آورند.اگر واکنش کهيري مربوط به بافتهاي عمقي بدن باشد، آنژيو ناميده مي شود. چگونه مي شود آلرژي را تشخيص داد و آيا راه درماني براي آن وجود دارد يا نه؟قطعا ديدن علايم ظاهري فرد بعد از مواجه شدن با ماده حساسيت زا يکي از بهترين راههاي تشخيص بيماري است.شناسايي شخصي که دچار آلرژي
شده ، بسيار ضروري است ؛ چرا که ممکن است مرگ در عرض چند دقيقه يا چند ساعت پس از بروز اولين نشانه ها رخ دهد.البته وقتي مي گوييم مرگ ، منظور در موارد حاد و شديد بيماري است ؛ در خيلي از افراد واکنش هاي آلرژي به دفعات مختلف روي مي دهد و چندان مشکلي ايجاد نمي کند.اين نوع حساسيت اصطلاحا آلرژي فصلي ناميده مي شود و پس از مدت کوتاهي برطرف مي شود. مهمترين اصلي که بايد درباره آلرژي در نظر گرفت ، پيشگيري است تا درمان.اجتناب از تماس با آلرژين ، بهترين راه کنترل آلرژي محسوب مي شود. ديگر اقداماتي که ضروري به نظر مي رسد عبارتند از عدم تماس با حيوانات خانگي ، استفاده از وسايل تهويه هوا براي به حداقل رساندن غلظت گرده هاي هوايي ، از بين
بردن سوسکهاي خانگي ، استفاده از روکش هاي پلاستيکي براي تشک و بالش و...براي درمان آلرژي ، داروهاي متعددي وجود دارد که اغلب آنها مکانيسم آنتي هيستاميني دارند. اين گروه از داده ها براي درمان خارش ، عطسه ، اشک و ريزش موثرند. آنتي هيستامين هاي قديمي تر اثر تسکين بخشي داشتند.نکته مهم درباره داروهاي آنتي هيستامين اين است که تقريبا تمام اين داروها قادر به عبور از سد خوني مغزي اند. پس قاعدتا اثرات خواب آور روي فرد دارند.در مواردي که آلرژي شديد باشد گاهي پزشکان ناچار به استفاده از داروهاي کورتون و استروئيدها مي شوند که طبيعتا به دليل اثرات بد
سيستميک استفاده دايمي از اين قبيل داروها چندان صحيح نيست.***ايمونوتراپي يا حساسيت زدايي يعني چه؟ ***حساسيت به مواد مختلف يک مشکل جهاني است و تقريبا هيچ کس نمي تواند ادعا کند که در طول زندگي خود به آن دچار نخواهد شد، چرا که در هر لحظه ممکن است برخورد با يک ماده خارجي سيستم ايمني بدن را فعال کند و موجب ايجاد آلرژي گردد.به همين علت از مدتي نه چندان دور، مراکزي با عنوان مراکز حساسيت زدايي يا ايمونوتراپي تشکيل شده اند که با هدف از بين بردن حساسيت هاي شديد عمل مي کنند. در اين روش ابتدا مشخص مي شود که شخص به چه ماده اي
حساس است.بعد تزريق ماده مورد نظر را از مقادير کم به زياد براي فرد آغاز مي کنند. بدن در برابر اين تزريقات بتدريج شروع به ساخت آنتي بادي مي کند و با هر بار تزريق ماده آلرژن ، ميزان آنتي بادي مرتب افزايش مي يابد.اين عمل باعث مي شود در نهايت ميزان آنتي بادي آنقدر زياد شود که برخورد طبيعي با ماده آلرژن ديگر اثري روي فرد نداشته باشد. مدت اين نوع ايمونوتراپي 3 تا 4 سال است و درمان زماني قطع مي شود که طي 2 فصل متوالي تماس با آلرژن نشانه هاي بيمار به حداقل خود برسند. به نظر مي رسد که تجويز آلرژن با دوز بالا 2 بار در هفته در بهبود باليني موثر باشد؛ اما بيماران بايد پس از تجويز آلرژن حداقل 20 دقيقه در محل درمان باقي بمانند تا در صورت وجود علايم بتوان براي درمان آنها اقدام کرد.در پايان بايد اشاره کرد گرچه اين روش مي تواند در درمان بسياري از موارد آلرژي و ازجمله حالات
بسيار شديد آن موثر واقع شود، ولي در به کارگيري آن محدوديت هايي وجود دارد؛ از جمله اين که افرادي که دچار بيماري هاي قلبي عروقي يا آسم هستند، به هيچ وجه نبايد با اين روش معالجه شوند، چرا که ممکن است در نتيجه واکنش شوک آنافيلاکتيک ، شخص دچار مرگ ناگهاني شود.ضمنا براي انجام عمل ايمونوتراپي حتما به مراکز مخصوصي که داراي چنين مجوزي هستند مراجعه کرد تا از وقوع هرگونه عارضه پيش بيني نشده ولو کوچک جلوگيري به عمل آيد.
پوكي استخوان به عارضه كاهش تراكم و قدرت طبيعي استخوان كه منجر به سستي استخوان و مستعد شدن آن براي شكستگي ميگردد، گفته ميشود
.عارضه پوكي استخوان بيشتر در زنان يائسه ديده ميشود.
علايم شايع
:مراحل اوليه
:كمر درد بدون علامت
(اغلب)مراحل پيشرفته
:درد ناگهاني پشت همراه با يك صداي خرد شدگي كه نشانه بروز شكستگي مهرههاست
.تغيير شكل ستون فقرات به صورت قوز كردن
كاهش قد
بروز شكستگي با ضربه خفيف، به ويژه در ناحيه استخوان ران و بازو
علل
:از دست رفتن ساختار و قدرت استخواني، عوامل اين عارضه عبارتند از
:كمبود طولانيمدت كلسيم و پروتئين در رژيم غذايي
سطح پايين استروژن پس از يائسگي
كاهش فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري با افزايش سن
استعمال دخانيات
مصرف داروهاي استروئيدي
(كورتوني)بيماريهاي مزمن از جمله اعتياد به الكل
كمبود ويتامينها
(به ويژه ويتامين ث )پركاري تيروئيد
سرطان
زمينه ژنتيكي مساعد
عوامل تشديد كننده بيماري
:اشعه درماني براي سرطان تخمدان
فقر تغذيهاي، به خصوص كمبود كلسيم و پروتئين رژيم غذايي
نوع ساختار بدن، خانمهاي لاغر با استخوانبندي كوچك نسبت به اين عارضه مستعدترند
.سابقه خانوادگي پوكي استخوان
استعمال دخانيات
مصرف الكل
مصرف داروهاي تيروئيد
پيشگيري
:شروع درمان جايگزيني هورموني با بروز يائسگي در زنان
مصرف مقادير كافي كلسيم تا
1500 ميليگرم در روز با مصرف شير و فرآوردههاي لبني يا مكملهاي كلسيمورزش منظم نظير پيادهروي تند كه در پيشگيري از پوكي استخوان بهتر از شناست
.در مورد مصرف استروژن، كلسيم و فلوريد پس از بروز يائسگي يا برداشت تخمدانها با جراحي با پزشك مشورت شود
.اجتناب از عوامل تشديد كننده بيماري ذكر شده در بالا تا حد امكان
با رژيم غذايي مناسب، مكملهاي كلسيم و فلوريد، ويتامين
D، ورزش و استروژن ميتوان سير پوكي استخوان را متوقف كرده و احتمالا روند آن را در جهت رسيدن به حالت طبيعي معكوس كرد.شكستگيهاي عارض شده، با درمان قابل علاج است
.عوارض احتمالي
افتادن كه باعث شكستگي، به خصوص شكستگي استخوان ران يا ستون فقرات ميشود
.گاهي شكستگي به طور خود به خود و بدون ضربه يا افتادن اتفاق ميافتد
.درد شديد و ناتوان كننده
عفونتهاي ادراري در تمامي سنين بروز ميكند، عفونتهاي ادراري تا يك سال اول زندگي در پسران شايعتر از دختران است. بعد از سال اول زندگي تا 50 سالگي عفونتهاي ادراري در زنان به نسبت مردان 10 به يك است و بعد از 50 سالگي اين نسبت در مردان و زنان يكسان ميشود. عفونتهاي ادراري در زنان شايعترست علت شايع بودن عفونتهاي ادراري را وضعيت آناتومي بدن زنان است و با توجه به اين كه
دستگاه تناسلي و ادراري زنان در مجاورت هم قرار داد شيوع عفونتهاي ادراري در زنان بيشتر ديده ميشود. عفونتهاي ادراري به دو دسته «اختصاصي» و «غير اختصاصي» تقسيم ميشوند، در عفونت اختصاصي نوع ميكروارگانيز (عامل ايجاد كننده) مختص دستگاه ادراريست و بيماري خاصي در دستگاه ادراري ايجاد ميكند؛ مانند بيماريهاي انگلي، قارچي و بيماريهاي كه در اثر تماس جنسي منتقل ميشوند.
عفونتهاي ادراري غير اختصاصي شايعتر است و منشاء عفونتهاي غير اختصاصي ميتواند در كليه باشد كه در اصطلاح عفونت كليه (پينونفريت) گفته ميشود يا ميتواند در مثانه و يا مجراي ادرار باشد كه به «سيستيت» معروف است. تخريب كليهها مهمترين عارضه عفونت ادراري اكثر عفونتهاي ادراري ميتواند نشانه يك بيماري خاص باشد، كه با ايجاد عفونت، ميتوانيم به وجود آن بيماري پي ببريم. ت
خريب كليهها از جمله مهمترين عوارضيست كه عفونتهاي ادراري ميتواند براي فرد به ارمغان بياورد. علت ايجاد عفونتهاي ادراري باكتريهاي مختلفي در ايجاد عفونتهاي ادراري نقش دارند، به ايسنا گفت: باكتري «ايكولايي» (E-coli) شايعترين عامل ايجادكننده عفونتهاي ادراريست. باكتريهاي «استرپتكوك» و «پسودوموناس» از ديگر عوامل ايجادكننده عفونتهاي ادراري است و باكتريها از طريق مجرا، خودشان ر
ا به مثانه و در نهايت به كليهها ميرسانند، تصريح كرد: اين باكتريها ميتواند مجرا، كليه و مثانه را دچار عفونت كند. اختلالات زمينهاي در بدن فرد ميتواند او را مستعد عفونت ادراري كند، بعنوان مثال سنگهاي ادراري ميتواند عامل ايجادكننده عفونتهاي ادراري باشد. ناهنجاريهاي مادرزادي دستگاه ادراري، سرطانهاي دستگاه ادراري را نيز مي توان از عوامل مستعد عفونتهاي ادراري دانست. مثانه عصبي را از عوامل مستعد ايجادكننده عفونتهاي ادراري است و بيماراني كه
اختلالات عصبي در مثانه دارند، ممكنست علايم آن به صورت عفونتهاي ادراري بروز كند. رفلاكس به معني پس زدن ادرار از مثانه به داخل كليههاست. و ازمهمترين عامل اختلالات زمينهاي است به طور طبيعي، مسير عبور ادرار از كليه به مثانه و سپس به مجراست، حال اگر به هر دليلي ادرار از مثانه به جهت عكس به داخل پس بزند به آن رفلاكس گفته ميشود. اكثر رفلاكسها علل مادرزادي دارند، و تنها علايم رفلاكسها در كودكان عفونت ادراريست. تشخيص رفلاكس ادرار در كودكان مهم است تشخيص ر
فلاكس در كودكان بسيار مهم است، اگر رفلاكس در كودكان تشخيص داده شود قابل درمانست، ولي در صورت درمان نكردن ميتواند بعد از چند سال باعث از بين رفتن كليهها شود. عفونتهاي ادراري از نظر تكرار عفونت به دو دسته تقسيم ميشود، فرد ممكنست يك بار به عفونت ادراري مبتلا شود و ديگر تكرار نشود كه به آن عفونت اوليه ميگويند و يا فرد مكرر دچار عفونت ادراري شود كه به آن عفونت عود شونده ميگويند. علايم عفونتهاي ادراري بعضي از بيماران ممكنست علايم خاصي نداشته باشند، به صورت اتفاقي در طي آزمايشات كه به عمل ميآورند عفونت ادراري براي
آنها تشخيص داده شود. بعضي از بيماران با بروز عفونت ادراري دچار علايم ميشوند كه بسته به نوع عفونت، علايم آن متفاوتست. اگر منشاء عفونتهاي ادراري، كليوي باشد بيمار با تب و لرز و درد پهلو مواجه ميشود و ممكنست علايم ادراري مانند سوزش، تكرر و يا خون در ادرار در بيمار ديده شود. اگر در آزمايش به عمل آمده از بيمار منشاء عفونت ادراري در كليه باشد بايد بيمار تحت درمان دقيق قرار گيرد به خصوص در اطفال زيرا پينونفريت (عفونت كليه) ميتواند باعث تخريب كليه شود. اگر عفونت ادراري منشاء آن از مثانه باشد، بيمار با علايم ادراري به صورت تكرر، سوزش و وجود
خون در ادرار و درد زير دل مواجه ميشود، ولي در اين عفونت بيمار تب ندارد. عفونت مثانه در زنان شايعتر است،و عفونتهاي مثانه به دليل درد فراوان بسيار زود تشخيص داده ميشود، اما معمولا عوارض جانبي زيادي ندارد و با يك درمان كوتاه مدت برطرف ميشود. در خصوص علايم عفونت مثانه در زنان بايد گفت: اين نوع عفونت فرد با تكرر، سوزش درد و گاهي وجود خون در ادرار بروز ميكند. عفونت مثانه در زنان حامله
بسيار حائز اهميت است، و عفونت مثانه در زن حامله ميتواند تبديل به عفونت كليوي شود كه اين موضوع هم براي نتهاي مجرا بايد گفت :عفونتهاي مجرا نيز ميتوانند باعث تنگي مجرا شوند. عفونتهاي ناشي از تماس جنسي ميتواند زندگي فرد را به مخاطره بيندازد و حتي باعث مرگ فرد شود. پيشگيري مهمترين عامل براي پيشگيري از عفونتهاي ادراري توجه به علايم باليني است و اگر شخصي دچار علايم عفونت ادراري شد با مراجعه به پزشك ميتواند مشكل خود را حل كند زيرا امكان دارد در پشت اين عفونت يك عامل مهم زمينهاي وجود داشته باشد. رفلاكس در كودكان شايع است، و يك درصد كودكان دچار رفلاكس هستند بنابراين والدين اگر مشاهده كردند كه كودك آنها تب دارد و هيچ توجيهي براي آن تب نيست
بايد حتما كودك خود را به يك متخصص نشان دهند و آزمايش كشت ادرار انجام شود و در صورت تشخيص عفونت در دستگاه ادراري كودك از نظر رفلاكس بررسي شود. تبهاي بدون دليل در كودكان را جدي بگيريد هميشه براي درمان رفلاكس نياز به جراحي نيست، اكثر كودكان تا سن 3 تا 4 سالگي رفلاكس آنها برطرف ميشود، منتهي در اين مدت بايد از نظر عفونت ادراري تشخص داده شود و به محض ايجاد عفونت درمان شود و به صورت مرتب آنتي بيوتيك به عنوان پيشگيري مصرف شود تا ر
فلاكس برطرف شود. آزمايشهاي دورهاي در افراد پر خطر حايز اهميت است، زنان حامله، اطفال، كهنسال و افرادي كه بيماريهاي زمينهاي ادراري دارند نيازمند آزمايشهاي دورهاي هستند. درمان در صورت بروز عفونت، بيمار بايد براي تشخيص نوع عفونت به پزشك متخصص مراجعه كند تا براي آنتيبيوتيك مناسب تجويز و عفونت درمان شود و به صورت مرتب آنتيبيوتيك به عنوان پيشگيري مصرف شود تا رفلاكس برطرف گردد. به عنوان مثال اگر پزشك براي درمان عفونت كليه دو هفته درمان دارويي
را براي بيمار تعيين ميكند، حتي اگر بعد از 3 روز علايم برطرف شد بيمار نبايد داروي خود را قطع كند. يكي ديگر از درمانهاي عفونتهاي ادراري را برطرف كردن علل زمينهاي است و در صورت وجود علل زمينهاي مانند سنگ يا ناهنجاريهاي مادرزادي بايد اين مشكلات درمان شود تا از عفونت جلوگيري گردد. اگر رفلاكس در كودكان تشخيص داده شد، بايد از عفونت پيشگيري شود تا اين كه رفلاكس بهبود يابد و در صورت عدم بهبودي، درمانهاي جراحي براي اصلاح رفلاكس ضرورت دارد مصرف
خودسرانه آنتيبيوتيك باعث مقاوم شدن عفونت نسبت به درمان مي شود، تاكيد كرد: مصرف خودسرانه آنتي بيوتيك در زنان باكتريهاي موجود در دهانه رحم آنها را مقام و همين باكتريها ميتواند ايجاد عفونت مثانه كند. در عفونتهاي كليه پيشگيري بسيار بهتر از درمان است
مصرف غذاهاي سرشار از آهن در دوران بارداري و شيردهي از ايجاد كم خوني فقر آهن در نوزاد جلوگيري مي كند، از جمله اين غذاها مي توان به انواع سبزي ها مانند اسفناج، حبوبات و لبنيات اشاره كرد
.با وجود مشاهده انواع كم خوني ها در بين كودكان، كم خوني فقرآهن درصد بالايي را به خود اختصاص مي دهد و اكثر كم خوني هايي كه در كودكان مشاهده مي شود از نوع كم خوني فقرآهن است، تغذيه صحيح بيشترين اثر را روي سلامت جنين دارد، از اين رو به مادران توصيه مي شود غذاهايي را انتخاب كنند كه پروتئين، ويتامين، املاح و كالري كافي را براي مادر و جنين او فراهم كند.به اين منظور 5 گروه غذايي ميوه و سبزي، لبنيات، گوشت، ماهي، تخم مرغ و حبوبات، غلات (مخصوصا نان سبوس دار) و چربي ها و شيريني ها توصيه مي شود. به بانوان باردار توصيه مي شود در سه ماه اول حاملگي حتي الامكان بر دفعات غذا خ
وردن خود بيفزايند و حجم هر وعده غذايي را كاهش دهند. براي تأمين كلسيم مورد نياز توصيه مي شود روزي نيم ليتر تا يك ليتر شير مصرف شود و در صورت تمايل نداشتن به مصرف شير مي توانند از منابع ديگر حاوي كلسيم مانند كره، پنير، كشك و ماست استفاده كنند. به خانم هاي باردار توصيه مي شود از خوردن شيريني و نش
استه و چربي زياد خودداري كنند.بطور متوسط يك خانم باردار تا آخر دوره بارداري خود نبايد بيش از 10 تا 12 كيلو اضافه وزن پيدا كند چرا كه چاقي زياد ممكن است باعث بروز عوارضي در حاملگي و زايمان آنها شود.كم خوني ناشي از فقر آهن يكي از شايع ترين مشكلات كودكان در كشورهاي در حال توسعه است كه با ارتقاء آگاهي و آموزش والدين مي توان از عوارض آن پيشگيري كرد و كودكاني سالم و با نشاط پرورش
داد.كم خوني فقر آهن به علت كاهش مقدار آهن موجود در بدن ايجاد مي شود كه ناشي از كاهش مصرف آهن يا عدم جذب كافي و مناسب آن و يا به علت از دست دادن آهن مي باشد.كاهش ميزان آهن معمولا نتيجه تغذيه ناكافي و يا غيرصحيح و بي اطلاعي از منابع مناسب تأمين كننده آهن است.كاهش جذب آهن نيز به علت مصرف انواع غذاهاي كم ارزش از نظر نوع آهن موجود در آنها و يا مصرف هم زمان
موادي است كه از جذب آهن در دستگاه گوارش جلوگيري مي كند از دست دادن آهن معمولا به صورت خونريزي هاي مزمن به صورت غيرمحسوس از دستگاه گوارش، ادراري يا خونريزي هاي ماهيانه خانم ها مي باشد. آموزش و پيشگيري در حقيقت بايد از زمان بارداري شروع شود. مطالعات و پژوهش ها نشان داده است كه احتمال تولد نوزاد با وزن كم يا زايمان هاي زودرس در مادراني كه كم خوني فقر آهن دارند ب
يشتر است.بنابراين تغذيه صحيح و مصرف آهن به صورت مكمل در رشد و تكامل خوب جنين و تولد نوزادان سالم نقش دارد، بايد توجه داشت كه بطوركلي احتياج به آهن در دوران بارداري افزايش مي يابد و گروه هاي در معرض خطر مانند: مادراني كه سابقه سقط يا تولد نوزاد كم وزن دارند، مادراني كه اضافه وزن يا كمبود وزن دارند، يا مادراني كه كمتر از 2 سال از حاملگي قبلي آنان گذشته است و يا مادراني كه بيش از 4
فرزند دارند بايد بيش از ديگران به اين مسئله توجه داشته باشند. مادران با سن پائين بهتر است تحت نظر پزشك قرار گيرند و توصيه هاي بهداشتي و تغذيه اي ويژه دريافت كنند.دكتر نظري مي افزايد: امروزه ثابت شده است تغذيه صحيح مادر در دوران بارداري همراه با مصرف كاني هاي آهن، روي، اسيد فوليك، ويتامين هاي C,A و Dباعث رشد خوب جنين و تولد نوزاد سالم و طبيعي مي شود و حتي از بيماري هاي دوران كودكي و بزرگسالي جلوگيري مي كند.وي درباره اهميت تغذيه نوزاد با شير مادر مي گويد: اهميت تغذيه نوزاد با شير مادر به علت جذب بهتر آهن است، بعد از
شش ماهگي كه غذاي كمكي كودك شروع مي شود انتخاب غذاهاي باارزش غذايي بالاتر با استفاده از منابع آهن كه جذب بهتري دارند مانند: گوشت، جگر، تخم مرغ و مصرف كاني هاي گياهي غني از آهن مانند: حبوبات، اسفناج، ميوه هاي سبز و زرد، خصوصا اگر همراه با ويتامين C مصرف شود مفيد است. بايد توجه داشت گاهي مصرف همزمان برخي مواد مي تواند از جذب آهن جلوگيري كند مثلا مصرف زياد چاي
به علت داشتن ماده «تانين» و يا مصرف زياد مواد فيبري حاوي فيتات و فسفات از جذب آهن جلوگيري مي كند.از علل ديگر كاهش ميزان آهن بدن و كم خوني مي تواند، دفع نامحسوس خون از طريق دستگاه هاي مختلف بدن باشد. يك علت شايع ديگر كم خوني، مصرف زودرس و زياد شير گاو و ايجاد آلرژي هاي گوارشي است.وي تصريح مي كند، ضروري است والدين علائم كم خوني هاي فقر آهن را بشناسند تا در صورت بروز بيماري با درمان زودرس از عوارض آن پيشگيري كنند. البته نوزادان و
كودكان در مراحل اوليه كم خوني معمولا بدون علامت مي باشند.به تدريج رنگ پريدگي، خستگي، بي حوصلگي، كاهش اشتها، بي قراري، كاهش فعاليت هاي فيزيكي، كاهش مقاومت در برابر بيماري ها، كاهش دقت و توجه و يادگيري، اختلال در رشد و تكامل عصبي و... ايجاد مي گردد كه با دقت والدين و مراجعه به هنگام و درمان كم خوني مي توان از عوارض آن جلوگيري كرد.امروزه ثابت شده است تغذيه
صحيح مادر در دوران بارداري همراه با مصرف كاني هاي آهن، روي اسيد فوليك، ويتامين هاي C,A و D باعث رشد خوب جنين و تولد نوزاد سالم و طبيعي مي شود و حتي از بيماري هاي دوران كودكي و بزرگسالي جلوگيري مي كندبه بانوان باردار توصيه مي شود در سه ماهه اول حاملگي حتي الامكان به دفعات غذاخوردن بيفزايند ولي حجم غذاهاي مصرفي در وعده هاي غذايي را كاهش دهند
سرگيجه واژهاي است كه براي شرح طيف وسيعي از علايم به كار ميرود كه اين علايم شامل احساس منگي، بيهوشي، گيجي، تاب خوردن و احساس بي ثباتي ميشوند
.سرگيجه واژه خيلي صريحي نيست
. وقتي فردي از سرگيجه شكايت ميكند، درمانگر بايد بداند كه دقيقا منظور وي چيست. بسياري افراد از اين واژه براي توضيح احساسي كه دقيقا بعد از ضعف كردن بروز كند، استفاده ميكنند.برخي ديگر زماني از اين واژه استفاده ميكنند كه احساس كنند خود آنها يا اتاق در حال تاب خوردن است
. دلايل به مرز اين حالت از خفيف تا فاكتورهاي بسيار جديتر طبقهبندي ميشوند.سوالاتي كه درمانگر در اين زمينه از بيمار ميپرسد او را به تشخيص دليل بروز سرگيجه كمك ميكند
.براي مثال سوالاتي از اين قبيل كه چه مدت سر گيجه داشتهايد؟ اين حالت چند وقت به چند وقت بروز ميكند؟ آيا با حالت منگي، تهوع، استفراغ، يا گيجي همراه است؟ آيا سرگيجه به فعاليتها يا موقعيتهاي خاص فيزيكي مربوط است؟ آيا فرد احساس ميكند كه خودش يا اتاق در حال تاب خوردن است؟ آيا فرد از داروي خاص يا حتي داروهاي غير قانوني مصرف ميكند؟ آيا فرد هيچ مشكل طبي ديگري نيز دارد؟ آيا در حركت و يا هماهنگسازي با مشكل مواجه است؟ آيا در هنگام سرگيجه حالت اضطراب نيز وجود دارد؟
از اينرو بيمار بايد درباره هر يك از اين علائم يا احتمال علائم ديگر با درمانگر مشورت كند چرا كه اين امر در تشخيص علت سرگيجه بسيار حائز اهميت است
.شايعترين شرايطي كه ميتواند موجب بروز حالت سرگيجه شوند، شامل؛ بالا رفتن سن، كه ميتواند احساس خفيف از سرگيجه در صورت وجود كم خوني بروز كند، كاهش گلبولهاي قرمز خون، گرماي زيادي بدن كه ممكن است منجر به غش كردن فرد شود، مشكلات قلبي كه در اين حالت قلب ضعيف شده و نميتواند خون كافي به مغز پمپاژ كند، مصرف مواد مخدر و الكلي، ترس، اضطراب يا فشارهاي احساسي، مشكلات گوش داخلي، كاهش فشار خون، كاهش قند خون، كاهش اكسيژن و كاهش جريان خون به مغز به ويژه در بيماراني با سابقه سكته، مصرف داروهاي مخوصص درمان فشار خون بالا يا بيماريهاي كرونري
- عروقي ، عفونتها و اختلالات سيستم اعصاب، پاركيسنون، ام اس يا تومورهاي مغزي، حالت خاص رواني مانند افسردگي و اضطراب هستند. در برخي موارد هم ممكن است هيچ علتي نداشته باشد.پيشگيري از بروز سرگيجه مربوط به علت بروز آن ميشود
. براي مثال اگر اين حالت در اثر مصرف داروي خاصي صورت ميگيرد حتما بايد از آن پرهيز كرد. در مورد پايين بودن قند خون افزودن اين ماده به وعدههاي غذايي اغلب مشكل را برطرف ميكند. با اين حال بسياري از دلايل قابل پيشگيري نيستند.تشخيص علائم با سرگيجه مملو در با مراجعه به سابقه پزشكي فرد و نيز آزمايشهاي جسمي صورت ميگيرد، اين
2 مرحله كل اقداماتي است كه براي تشخيص كامل سرگيجه ضروري است. در موارد ديگر آزمايشهاي بيشتري مانند تست قند خون و تست ويژه اشعه ايكس موسوم به الكتروانسفالوگرام صورت ميگيرد.در صورت طولاني شدن علائم اين اختلال ممكن است افراد مبتلا به خود و يا ديگران به دليل عدم مراقبت و دقت آسيب برسانند
. اما از سويي اكثر اثرات سوء بلند مدت سرگيجه بستگي به عامل مولد آن دارد كه به طور مثال سرگيجه مربوط به يك تومور مغزي ممكن است منجر به فوت بيمار شود.سرگيجه مسري نيست و معمولا اطرافيان بيمار را خطري تهديد نميكند، اما بي دقت بودن آنها ممكن است به ديگران آسيب برساند براي مثال اگر فردي كه دچار اين حالت شده رانندگي كند خطر تصادف بسيار افزايش مييابد
.درمان اين اختلال ارتباط مستقيم با تشخيص عامل مولد آن دارد
. گاهي اوقات مصرف دارو اين اختلال را كاهش ميدهد مقاومت آنتي بيوتيكي به ويژگي از يك سلول (براي مثال باكتري هاي پاتوژن) گفته مي شود كه آن را قادر مي سازد تحت تاثير يك آنتي بيوتيك خاصي كه قبلا موجب مرگ يا عدم رشد اين سلول مي شد ، قرار نگيرد. بروز مقاومت آنتي بيوتيك به روشهاي زير صورت مي گيرد:
- تغيير ساختار ديواره سلولي (غشاي پلاسمايي ) باكتري
- سنتز آنزيم هاي غيرفعال كننده باكتري (براي مثال پني سيليناز كه پني سيلين را غيرفعال مي سازد)
- سنتز آنزيم هايي براي جلوگيري از ورود آنتي بيوتيك به سلول باكتري
- حذف فعال آنتي بيوتيك از سلول براي مثال ملكول هاي پروتئيني ناقل در غشاء تحت عنوان ناقلين ABC گاهي اوقات مي توانند به باكتري هاي پاتوژن در مقاومت برعليه برخي آنتي بيوتيك ها كمك كنند و اين كار را با حمل باكتري به خارج از سلول پيش از آن كه بتواند باكتري را از بين ببرد، انجام مي دهند.
ناقل با يك حركت بر روي آنتي بيوتيك آن را از طريق بخش بيروني غشاي پلاسمايي به خارج مي فرستد.
- جايگزيني برخي پروسه هاي متابوليكي مهم سلول با فرآيندهاي متابوليكي جديد كه اثر قبلي آنتي بيوتيك را ناديده مي گيرند.
نكته حائز اهميت اين است كه يكي از علل اصلي ايجاد مقاومت آنتي بيوتيكي در باكتري ها مصرف بيش از حد اين داروهاست كه به مرور زمان منجر به پيدايش سويه هاي مقاوم مي شود.
در اين شرايط آنتي بيوتيك هاي قوي تر تجويز مي شوند و پس از گذشت زمان باكتريها به اين آنتي بيوتيك ها هم مقاوم مي شوند.
لذا پزشكان در تجويز اين داورها به بيماران خود بايد توجه و دقت كافي را مبذول دارند و بيماران نيز از مصرف خودسرانه آن بايد بپرهيزند.
زگيل در بيماران پيوندكليه شايع است و شيوع آن از 24% تا 100% گزارش شده است. طيف عفونت با Human Papilloma Virus (HPV) در بيماران پيوند كليه از يك زگيل معمولي تا كارسينوم سلول سنگفرشي Squamous Cell Carcinoma (SCC) متفاوت است. علاوه بر مهار سيستم ايمني، نور ماوراء بنفش نيز ممكن است به صورت يك كوفاكتور در ايجاد بدخيميهاي همراه با عفونت HPV در بيماران پيوند كليه نقش داشته باشد. در اين بيماران، زمان تبديل زگيل به كارسينوم نيز تسريع ميشود. در بررسي باليني زگيل در اين بيماران بايد احتياط نمود. هر چند در بيماران بدون نقص ايمني، آسيبشناسي زگيلهاي معمولي كاملاً قابل پيشبيني ميباشدولي در بيماران پيوند كليه اين امر صادق نيست(1).
در يك مطالعه كه بر روي 13 بيمار پيوند كليه صورت گرفت، از 59 ضايعه كه نماي باليني آنها زگيل معمولي به نظر ميرسيد، بيوپسي به عمل آمد. بررسي پاتولوژي آنها نشان داد كه 18 ضايعه SCC ، نوزده ضايعه زگيل همراه با ديسپلازي و فقط 16 ضايعه زگيل ساده بوده است. بقية ضايعات، آسيبشناسي مطابق با اپيدرموديسپلازي وروسيفرم، كراتوزهاي غيراختصاصي و يك مورد هم كارسينوم سلول بازال بوده است. اين مطالعه نشان داد كه ارتباط بين نماي باليني و آسيبشناسي ضايعات در بيماران پيوند كليه، ضعيف ميباشد(2).
با توجه به اين پيش زمينه، ما نيز تصميم گرفتيم كه آسيبشناسي ضايعات با نماي زگيلي را در بيماران پيوند كليه بررسي نمائيم و ميزان تغييرات ديسپلاستيك و يا بدخيمي را در اين ضايعات تعيين نمائيم.
روش اجرا
55 بيمار پيوند كليه كه توسط نفرولوژيست به درمانگاههاي پوست وابسته به دانشگاه علوم پزشكي اصفهان جهت بررسي ضايعات پوستي ارجاع داده شده بودند، از نظر وجود ضايعات زگيلي معاينه شدند.از ضايعات پوستي كه در معاينه نماي زگيلي داشتند، بيوپسي به عمل آمد و جهت بررسي بافتي به آزمايشگاه آسيبشناسي فرستاده شد.
يافتهها
از 55 بيمار بررسي شده، 17 نفر (9/30%) مبتلا به ضايعات پوستي با نماي زگيلي بودند. از مجموع 50 عدد ضايعه زگيلي كه در اين بيماران بيوپسي شد، 47 عدد (94%) در آسيبشناسي زگيل معمولي ، 3 عدد (6%) زگيل همراه با ديسپلازي گزارش شد. موردي از تغييرات بدخيمي در پاتولوژي هيچيك از ضايعات گزارش نشد. مدت زمان پيوند 1 ماه تا حداكثر 10 سال و بطور متوسط 49 ماه (كمتر از 5 سال) بود. تمام بيماران تحت درمان با داروهاي مهاركنندة سيستم ايمني شامل پردنيزولون، سيكلوسپورين و آزاتيوپرين بودند.
بحث
عليرغم مطالعه مشابه قبلي در اين زمينه كه در آن تعداد موارد ديسپلازي و بدخيمي، درصد قابل توجهي از ضايعات با نماي زگيلي را در بيماران پيوند كليه تشكيل داده است، در اينمطالعه دراكثرموارد (94%)، آسيبشناسي ضايعاتي كه نماي باليني آنها زگيل معمولي بود، مطابقت با نماي باليني آنها داشت. فقط در 6% موارد، ديسپلازي همراه وجود داشته و موردي نيز از بدخيمي گزارش نشد.
در بيماران پيوند عضو، با فاصله كمي بعد از پيوند، زگيل ايجاد ميشود و در 5 سال بعد از پيوند، تا 90% بيماران مبتلا به زگيل ميباشند(3). به طور كلي شيوع زگيل در بيماران پيوند كليه از 24 تا 100 درصد گزارش شده است(1). در ايجاد سرطانهاي پوست در بيماران پيوند كليه، HPV را دخيل ميدانند. در يك مطالعه DNA ويروس HPV از گروه ايجادكننده اپيدرموديسپلازي و روسيفرم را در بيوپسي ضايعات پيش بدخيم و سرطانهاي پوستي غيرملانومايي در بيماران پيوند كليه، رديابي كردهاند(4)، همچنين بسياري از ضايعات پيش بدخيم و بدخيم مخاط دهان در بيماران پيوند عضو، همراه با وجود HPV بوده است(5). نقش HPV حتي در ايجاد ضايعات بدخيم پوستي در بيماران بدون نقص ايمني نيز مطرح است(6).
به هرحال ، نقش HPV در اتيولوژي كارسينوم در جا و مهاجم ناحيه تناسلي به خوبي اثبات شده است. ولي نقش احتمالي HPV در اتيولوژي سرطانهاي پوستي غيرملانومايي كه به صورت نسبتاً شايع در بيماران پيوند كليه ديده ميشود، تا اين اواخر كاملاً شناخته نشده بود. اين امر به خاطر نبودن سيستمهاي رديابي حساس انواع HPV در ضايعات پيش بدخيم و بدخيم بوده است. ولي با روشهاي جديد از جمله PCR نقش HPV در سرطانهاي پوستي غيرملانومايي، بيشتر شناخته شده است(7). حتي در موهاي كنده شده از بيماران پيوند كليه نيز ميزان انواع HPV عامل اپيدرموديسپلازي و روسيفورم، بيشتر از ميزان آن در افراد سالم داوطلب بوده است(8). اكنون HPV در ايجاد سرطانهاي پوستي در بيماران پيوند كليه، به شدت مطرح است(9). يافتنDNA ويروس پاپيلوماي انساني در سرطانهاي پوستي غيرملانومايي در اين بيماران، اين نقش را تأييد ميكند(10).
در ايجاد زگيل در بيماران پيوند كليه، رژيم دارويي نيز مؤثر ميباشد. در يك مطالعه، سه رژيم درماني متفاوت از داروهاي مهاركننده سيستم ايمني در بيماران پيوند كليه در رابطه با ايجاد زگيل در اين بيماران بررسي شد. پردنيزولون+ آزاتيوپرين (PA) ، پردنيزولون+ آزاتيوپرين+ سيكلوسپورين(PAC) و پردنيزولون+ سيكلوسپورين(PC) سه رژيم درماني متفاوت بررسي شده بودند. در اين مطالعه نشان داده شد كه در گروه تحت درمان با رژيم PAC و PC در مقايسه با گروه تحت درمان با رژيم PA ، زگيل زودتر ايجاد شده است. در 2 بيمار، بررسي آسيبشناسي ضايعه زگيلي، تغييرات بدخيمي را نشان داد(11).
همگي بيماران بررسي شده در اين مطالعه، حداقل درمقطعي از زمان، تحت درمان با رژيم سه دارويي پردنيزولون+سيكلوسپورين+ آزاتيوپرين بودهاند. ولي آسيبشناسي هيچيك از ضايعات زگيلي تغييرات بدخيمي و ترانسفورماسيون نئوپلاستيك را نشان نداد و فقط در سه مورد، تغييرات ديسپلاستيك گزارش شد.
ميزان زگيل و سرطانهاي پوستي غيرملانومايي با مدت زمان پيوند نسبت مستقيم دارد و با افزايش اين زمان ميزان ضايعات زگيلي و سرطانهاي پوستي غيرملانومايي نيز در اين بيماران افزايش مييابد. در يك مطالعه، 40% بيماران پيوند كليه كه بيش از 9 سال از مدت پيوند آنها ميگذشته است، مبتلا به سرطانهاي پوستي غيرملانومايي بودهاند(12). متوسط زمان پيوند در بيماراني كه در مطالعه ما بررسي شدند، 49ماه (كمتر از 5 سال) بوده است كه شايد اين امر توجيه كننده عدم تغييرات بدخيمي و شيوع كم تغييرات ديسپلاستيك درآسيبشناسي ضايعات زگيلياين بيماران باشد.
به جز مدت زمان مهار سيستم ايمني، سايرعواملي كه همراه با افزايش خطر SCC و BCC در بيماران پيوند كليه ميباشد عبارتند از : سن بالاي بيمار هنگام پيوند، وجود كراتوزآكتينيك، جنس مرد و شغل بيرون از خانه. شرح حال مصرف تنباكو با خطر ايجاد SCC همراه ميباشد(13).
به هر حال با توجه به شيوع نسبتاً بالاي زگيل در بيماران پيوند كليه، شناخته شدن نقش HPV در ايجاد سرطانهاي پوستي غيرملانومايي در اين بيماران، اينكه هميشه از روي ظاهر باليني ضايعات نميتوان تغييرات آسيبشناسي آنها را خصوصاً در موارديكه مدت زمان زيادي از پيوند گذشته باشد پيشبيني نمود، آموزش مداوم بيمار در رابطه بامعاينه پوست به طور منظم ضروري ميباشد. در موارديكه خطر ايجاد بدخيمي پوستي در بيمار بالا ميباشد (مثل شغل خارج از خانه و ضايعات بدخيم قبلي)، معاينه منظم پوست و آموزش بيمار در مورد استفاده از ضدآفتابها و محافظت از نور آفتاب امري بسيار ضروري ميباشد(14).